شرح و تفسیر غزل شماره 148 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
از آنجا که نمی توان از پرداختن به تو چشم پوشید ، پس ناگزیر باید همانند گوی ضربه های چوگانت را تحمّل کرد . [ گوی = توپ و گلوله ای چوبین که در بازی چوگان از آن استفاده می شود / چوگان = چوبی با دستۀ راست و باریک و سرِ کج که با آن در چوگان بازی گوی را می زنند / احتمال = تحمّل کردن ]
به حقیقت سوگند یاد می کنم که از تو قطع امید نخواهم کرد و به دوستی قسم می خورم که عهد و میثاق با تو را نخواهم شکست . [ به راستی = قسم به راستی و حقیقت ، اگر قید در نظر گرفته شود به معنی در حقیقت ]
اگر می پسندی که هلاکم سازی و چنانچه اراده کرده ای که مرا باقی بگذاری ، برایم یکسان است ، زیرا هر چیزی که دستور دهی ، فرمانت روان و مؤثر است . [ نافذ بودن فرمان = روان و جاری بودن فرمان و حکم ]
ای محبوب من ، اگر تو که عیدی میمون و خجسته هستی ، پیمان خویش نگه داری و بدان عمل کنی ، بخیلم اگر خود را قربانی تو نسازم . [ به عهد بازآمدن = به پیمان بازآمدن ، بر سر قول و میثاق بازگشتن ]
دیگر ماه تمام روشنایی زیادی ندارد ، زیرا سپیدی گردن و سینه ات که چونان آفتابی از گریبانت می تابد ، به آن مجال پرتو افشانی نمی دهد . [ مهِ دو هفته =ماه شب چهارده ، بدر / فروغ = روشنی و درخشش / گریبان = یقه ]
سرو نه حتّی درخت بهشتی طوبی هم به باغ می آمد و خرامیدن قامت تو را می دید ، شرمسار می شد . [خرامان = روندۀ با ناز و تکبّر و تبختر ، خوش رفتار ]
طوبی = درخت طوبا ، نام دیگر بهشت و یا درختی است در بهشت که شاخ و برگ آن تمام باغ عدن را می پوشاند . اصل آن در سرای رسول خدا (ص) و یا علی بن ابی طالب (ع) است و در سرای هر مؤمنی شاخی از آن باشد و میوه های گوناگون و خوشبو از آن حاصل آید و چون بهشتیان میوۀ آن درخت آرزو کنند ، شاخه سر فرود آرد تا میوه بازکنند . در حدیث است که عیسی (ع) به خداوند گفت : پروردگارا طوبی چیست ؟ خداوند فرمود : درختی است در بهشت که من آن را کاشته ام ، بر سراسر بهشت سایه افکنده ، ریشۀ آن از رضوان و آبش از تسنیم . در امالی شیخ صدوق حدیث دیگری است که می گوید در بهشت درختی است که از بالایش جامه برآید و از پایینش اسبان پَردار با زین و مهار که نه سرگین کنند و نه ادرار . اولیای خدا بر آن سوار شوند و در بهشت هر جا که خواهند پرواز کنند . صوفیان طوبی را به معنی طیب وقت و حال خوش گرفته اند . طوبی و سدرة المنتهی و زیتونه را هم یکی می دانند که نام های بسیار دارد .
هیچ صاحب دلی وجود ندارد که به چشمان فتّان تو بنگرد و دل از کف ندهد . [ نظر = نگاه / فتّان = فتنه انگیز و فتنه جو ، زیبا و دلفریب که به زیبایی مردم را مفتون سازد / صاحب دل = بینا و آگاه ، پارسا و روشن دل / بیدل = دل خسته و آزرده خاطر ، دل باخته و عاشق ]
عزم و اراده سرخوشان و رندان عاشق پیشه را می ستایم که به تو صادقانه عشق می ورزند و بیزارم از کردار زاهدان که در نهان دل با تو دارند ، ولی شهامت آشکار کردن عشق در آنان نیست . [ همّت = در لغت به معنی بلند نظری و در نزد صوفیان ، قصد و کوشش دل است به جمیع قوای روحانی به جانب حق برای حصول کمال خود و یا دیگری / شنگولیان = جمع شنگولی و شنگولی منسوب به شنگول به معنی زیبا و رعنا ، شوخ و ظریف / رندان = جمع رند به معنای زیرک ، لاابالی ، غزل 11 بیت 2 / زاهد = پارسا ، بی میل به دنیا / نظر = نگاه / غلام همّت کسی بودن = کنایه از مرید همّت بلند کسی بودن و خود را در برابر کسی کوچک کردن ]
گرچه یکسره با ما جفا کرده ای ، نیکی نصیبت باد ، بازگرد که دعای نیکمردان تو را از چشم بد در امان می دارد . [ چشم بد = چشم زخم ، آزار و نقصانی که از اثر نظر بد و یا چیزی رسد ، چشم شور (لغت نامه) ]
به خاک پایت سوگند یاد می کنم که اگر سعدی در راه عشق تو سر ببازد ، هنوز هم در ادای دین نسبت به نیکی تو کوتاهی کرده است . [ به خاک پات = سوگند به خاک پای تو / مقصّر = آن که در کار سستی می کند ، کوتاهی کننده / ادا = به جای آوردن ، گزاردن دَین و رساندن وام ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…