شرح و تفسیر غزل شماره 147 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
ای دوست ، جسم و روحم فدای تن و جانت باد ، تمام سلطنت جهان را با با مویی از تو مبادله نمی کنم . [ مُلک = مملکت و ولایت ، پادشاهی ]
نشنیدم که هیچ لبی از لب تو شیرین تر سخن گفته باشد ، آیا وجودت شکر است یا آب دهانت شهد .
روزی عنایتی فرما و تیری به جانبم رها کن . شاید که در این صورت بتوانم دست و کمان تو را تماشا کنم . [ عنایت = توجّه و احسان / تفرّج کردن = سیر و تماشا کردن ]
اگر مسیر خود را تغییر دهی و چهره بپوشانی ، من به گوشۀ چشمانت که میلی به جانب من دارند ، نگاه می کنم . [ راه گرداندن = تغییر مسیر دادن / نگران = بیننده و نگرنده ]
چهرۀ چون ماهت بر قامت سرو وجود ندارد و ماه هم با تمام زیبایی قامتی موزون و متناسب چون قامت تو ندارد .
ای یار ، تو چه فتنه و آشوبی هستی که در وصف نمی گنجی ؟ زیرا ما در بارۀ تو بسیار سخن گفتیم ، ولی نتوانستیم تو را آنچنان که هستی بیان کنیم . [ بیان کردن = شرح و توضیح دادن ، واضح و آشکار نمودن ]
تمام کسانی که ما را از عشق تو سرزنش می کردند ، وقتی تو را آشکارا ببینند ، عذر عاشقی ما را خواهند پذیرفت . [ ملامت = عتاب و سرزنش / معذور داشتن = عذر کسی را پذیرفتن ، معاف داشتن / عیان = ظاهر و آشکار ]
موجب دریغ است که چهرۀ زیبایت را پنهان سازی ، اگر دوستداران مشتاقت آن را ببینند ، به تو چه زیانی می رسد ؟ [ حیف = در تداول عامه کلمه ای است برای نشان دان تحسّر و تأسف ، دریغا ، افسوس . و به فتح اول ( حَیف ) به معنی ظلم و ستم / نگارین = آراسته و زیبا / مساکین = جمعِ مسکین ، درویشان و کسانی که هیچ ندارند ، حقیران و ضعیفان ]
بازگرد و بنشین ، زیرا تصویر خیالی تو در آیینۀ چشمانم باقی مانده و اثر و نشانت در ذهنم نقش بسته است . [ خیال = تصوّر چیزی در ذهن هنگامی که در پیش چشم نباشد ، تصویر معشوق / خاطر = فکر و اندیشه ، دل / نشان = نقش و اثر ]
دل از کف دادن و عاشق شدن مسئلۀ مهمی نیست . نیمه جانی دارم آن را هم فدای جانت خواهم کرد . [ رمق = باقی جان ، بقیّه حیات ، تاب و توان / برخی = قربانی و فدایی ]
کرامت کردی که به من دشنام دادی ، شنیدم ، خوشا به حال شخص سعدی که نامش را بر زبان جاری ساختی .
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…