حکایت اختلاف کردن در چگونگی و شکل فیل در تاریکی

حکایت اختلاف کردن در چگونگی و شکل فیل در تاریکی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

حکایت اختلاف کردن در چگونگی و شکل فیل در تاریکی

هندی ها فیلی آوردند و در خانه ای تاریک قرار دادند و مردم آن دیار که تا کنون فیل ندیده بودند برای تماشا گِرد آمدند . از آنجا که تاریکی ، سراسرِ خانه را پوشانده بود ، کسی نمی توانست فیل را ببیند از اینرو هر یک از آنان دست بر اندامِ فیل می سُود و چیزی تجسم می کرد . مثلا آنکه دست بر خرطومِ فیل می کشید ، فیل را بصورتِ یک ناودان تصور می کرد و آن دیگر که دست بر گوشِ آن حیوان می سُود خیال می کرد که فیل ، شبیه یک بادبزن است . همینطور کسی که دست به پای فیل می کشید ، آن را بصورت یک ستون تجسم می کرد و بالاخره کسی که دست بر کمرِ فیل می کشید می گفت : فیل مانند تخت است . حال آنکه همۀ اینان در اشتباه بودند و اگر در آنجا شمعی می درخشید شکلِ حقیقی فیل نمایان می شد و اختلاف ها از میان برمی خاست .

مأخذِ این داستان روایتی است که در مقایساتِ ابوحیانِ توحیدی ، طبع مصر ، ص 259 آمده است ( مأخذ قصص و تمثیلاتِ مثنوی ، ص 96 ) خلاصۀ ترجمه آن به فارسی این است : افلاطون می گفته است : مردم در توصیفِ حضرت حق نه کاملاََ بر صواب اند و نه بر خطا ، مَثَلِ آنان مَثَلِ آن نابینایانی است که به پیلی می رسند و هر کدام به عضوی از اعضای او دست می سایند و پیشِ خود ، صورتی تجسم می کنند . آن که دست به پای پیل می کشد ، آن را همچون درخت می پندارد و آنکه دست به کمرش می ساید ، آن را بصورتِ پُشته ای مرتفع تصور می کند . آنکه دست به گوش های پیل می کشد آن را به چیزی پهن و نازک که دائماََ باز و بسته می شود مانند می کند . همۀ اینان مسلماََ چیزی از پیل درک کرده اند ولی نه کلیّتِ پیل را . میانِ آنها بر سرِ چگونگی شکل پیل اختلاف و مناقشه درمی گیرد و هر یکی مدعی درستی تصور خود می شود .

و این مَثَل را غزالی در احیاء العلوم ، ج 4 ، ص 6 و نیز کتاب کیمیای سعادت نقل می کند ( مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی ، ص 96 و 97 ) نقل آن از کتاب کیمیای سعادت چنین است : بیشتر خلاف در میان خلق چنین است که هر یکی از وجهی راست گفته باشد ولیکن بعضی بینند و پندارند که همه دیده اند و مثالِ ایشان چون گروه نابینا بود که شنیدند در شهر ایشان پیل آمده است ، بروند تا آن را بشناسند . پس پندارند که وی را به دست توانند شناخت و دست برسانند . یکی را دست به گوش آید و یکی را به پای و یکی را به دندان و چون به دیگر نابینایان رسند ، وصف آن از ایشان پرسند . آنکه دست بر پای نهاده بود گوید : پیل مانند ستون است و آن که بر دندان نهاده گوید : مانند عمودی است و آنکه بر گوش نهاده گوید : مانند گلیمی است . آن همه راست گویند از وجهی و هم خطا کرده اند از آن وجه که پندارند جملۀ پیل را دریافته اند .

در این حکایتِ تمثیلی ، «پیل» کنایه از حقیقتِ مطلق ( = ذاتِ بیچونِ الهی ) و «تاریکی» کنایه از این دنیاست . زیرا در این دنیا آدمی در لایه های بیشماری از حجاب ها و پرده های ساترِ محسوسات پوشیده شده است و عقل و روحِ او نیز در زندانِ حواس ، و «دست سایندگان بر اندام پیل» کنایه از کسانی است که می کوشند حقیقتِ مطلق را با مقیاس های محدود و نارسای عقلی و تجربی خود بشناسند . حکیمان و متکلمان و فیلسوفان و … هر یک برای شناخت حقیقت ، مدعی روشی هستند . امّا همۀ این روش ها و مذهب ها وافی به مقصود نیست ، بلکه هر یک ، جلوه ای از حقیقتِ مطلق را نمایانده اند . چه طریقِ شناختِ حقیقتِ مطلق نوعی دیگر است . و «شمع» کنایه از نورِ کشف و یقین است . هر گاه چنین نوری در قلب و بصیرت آدمی درخشیدن گیرد . به کشفِ تمامتِ حقیقت نایل می شود و در این مرتبه ، نزاع و ستیزها رنگ می بازد . حکایت تمثیلی پیل ، بیانگر سرشت حقیقت ستیز و افسانه پویِ تعصّباتِ مذهبی و جنگ هفتاد و دو ملت است . مایۀ اصلی این داستانِ تمثیلی ، پیش از این در داستانی دیگر ، تحت عنوان « منازعت چهار کس جهت انگور » در دفتر دوم ، ابیات 3681 تا 3712 نیز آمده بود . حکایت پیل ، یکی از مشکلترین فصولِ مثنوی است زیرا مشتمل بر غامض ترین مباحثِ عرفانی است .

 

***


شرح و تفسیر اشعار ” حکایت اختلاف کردن در چگونگی و شکل فیل در تاریکی ” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .

شرح و تفسیر فهم کردن شکل فیل با لمس کردن در تاریکی

شرح و تفسیر توفیق میانِ این دو حدیث

شرح و تفسیر در بیان آنکه حیرت مانع بحث و فکرت است

شرح و تفسیر مشغول شدن عاشقی به عشق نامه خواندن

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟