درآمدن مصطفی از بهرِ عیادت هِلال در ستورگاه | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر ششم ابیات 1173 تا 1185
نام حکایت : حکایت هِلال که بندۀ مخلص و صاحب بصیرت و بی تقلید خدا بود
بخش : 3 از 9 ( درآمدن مصطفی از بهرِ عیادت هِلال در ستورگاه )
هِلال یکی از یاران پیامبر (ص) ، در بیتِ خواجه ای به کارِ ستوربانی و تیمارداشتِ چهارپایان مشغول بود . امّا خواجه از حقیقتِ حالِ او خبر نداشت . تا اینکه هِلال بیمار می شود و نُه روز در اصطبل ، رنجور و بیمار می افتد و کسی هم از این امر مطلّع نمی شود . حتّی خواجه نیز نمی داند او بیمار شده است . تا اینکه پیامبر (ص) از طریقِ وحی بر این امر وقوف می یابد و برای عیادت او شتابان راهی بیت خواجه می شود . همینکه خواجه می شنود که پیامبر (ص) به سوی خانۀ او می آید …
متن کامل ” حکایت هِلال که بندۀ مخلص و صاحب بصیرت و بی تقلید خدا بود “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
پیامبر (ص) برای دیدن او با اشتیاق تمام به اصطبل داخل شد و به جستجوی او پرداخت .
هر چند اصطبل ، تاریک و زشت و کثیف بود . امّا چون اُنس و اُلفت برقرار بود همۀ اینها محو شد . یعنی چون پیامبر (ص) با او سنخِیَّت روحی داشت کثافات ظاهری نادیده گرفته شد . [ وقتی میان دو کس عشق و اُلفتی رود ناهنجاری های صوری موجبِ کراهت نشود . مثلاََ مادران مدفوع فرزندان خود را می شویند و هیچ کراهتی نمی یابند در حالی که وقتی مدفوع دیگری را می بینند ممکن است از شدّت کراهت و نفرت استفراغ کنند . ]
آن شیر نر ، یعنی هِلال بویِ پیامبر (ص) را شنید . همانطور که پدر یوسف (ع) بوی او را شنید . [ مصراع دوم اشاره است به آیه 94 سورۀ یوسف « هنگامی که کاروان برادران یوسف ، مصر را درنوردید . پدرشان (یعقوب) گفت : بوی یوسف را می شنوم اگر مرا سرزنش نکنید »
اظهار معجزات علّتِ اصلی ایمان آوردن نمی شود زیرا اگر چنین بود می بایست در عهدِ پیامبران هیچ کافری یافت نشود . بلکه بوی تجانس موجب کسب صفات می شود . یعنی در صورتی کسی به دیگری می گراید که میان آن دو نوعی تجانس و هم گرایی برقرار باشد . [ اظهار معجزات انبیاء برای اِسکات خصم و به زاند درآوردن منکران و معاندان بوده است . زیرا آنان که طالب حقیقت اند معیارشان در شناخت حقانیّتِ رجال الهی رویت خوارق عادت نبوده است . ]
معجزات فقط می تواند دشمن را مقهور کند . در حالی که بوی تجانس برای ایجاد عشق و دلبردگی است .
دشمن با مشاهدۀ معجزات ، مغلوب می شود . امّا دوست مقهور نمی شود . بلکه مؤمن می گردد . یعنی آنکه غَرَض و مَرَض دارد با رویت معجزات و خوارق عادات محکوم و مرعوب می شود . ولی دوستدار حقیقت از مشاهدۀ آن مرعوب نمی شود بلکه ایمان می آورد زیرا با بستن گردنِ افراد کسی دوست نمی شود .
ادامه حکایت : هِلال از بویِ دلاویز محمّد (ص) از خواب بیدار شد . یعنی وقتی پیامبر (ص) به اصطبل درآمد از رایحۀ دلنواز جسم و جان او هِلال از خواب بیدار پرید و با خود گفت : در این سرگین زار ، چنین رایحۀ خوشی خیلی عجیب است .
هِلال از میان پای چهارپایان ، دامن پاک رسولِ بی همتای الهی را دید . [ نَدید = همتا ، نظیر ]
آن پهلوان معنوی ، یعنی هِلال به صورت چهار دست و پا راه افتاد و صورت خود را روی پای محمّد (ص) نهاد . [ غَژغَژان = خزان خزان ، در حال خزیدن ]
پس پیامبر (ص) صورت مبارکش را بر صورت هِلال نهاد و سر و چشم و روی او را بوسید .
محمّد (ص) گفت : عجبا ، چه گوهر مستوری هستی . ای غُربت کشیدۀ عرش و عرشیان حالت چطور است ؟ بهتر شده ای ؟ [ یا ربّا = ای پروردگارم ، در این قبیل مواضع منظور شگفتی و تعجب است مانند جَلّ الخالق ]
هلال گفت : یا رسول الله ، حال آن آشفته خواب چگونه است که ناگهان خورشید معنوی بر سرش حاضر شود ؟
یا مثلاََ حالِ آن تشنه لبی که از شدّت عطش گِل می خورد چگونه است وقتی که جریان آب در اختیار او قرار گیرد ؟ [ مصراع دوم کنایه از کثرت آب است . وقتی شخصی عطشان به کثرتِ آب زلال برسد به شدّت شادمان می شود . بنابراین دیدار پیامبر (ص) هِلال رو به مرگ را جان بخشید و فرحناکش کرد . ]
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…