حکایت منازعت امیران عرب با مصطفی (ص) که مُلک را تقسیم کن

حکایت منازعت امیران عرب با مصطفی (ص) که مُلک را تقسیم کن در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

حکایت منازعت امیران عرب با مصطفی (ص) که مُلک را تقسیم کن

امیران عرب با خشم نزدِ پیامبر می روند و به او می گویند : اگر تو خود را از جانب خدا امیر می دانی . ما نیز امیریم . پس بهتر است کاری با امارتِ ما نداشته باشی . پیامبر (ص) به آنان می فرماید که امارتِ من حقیقی است . امّا امارت شما مجازی . آنان قانع نمی شوند و به مشاجرۀ خود ادامه می دهند تا اینکه ناگهان ابری سیاه در پهنۀ آسمان ظاهر می شود و می بارد و سیلی خروشان به سویِ شهر براه می افتد و مردم ، هراسان به شیون و فغان می پردازند . پیامبر (ص) به آنان می گوید اینک هنگام تمیز حق و باطل است . اگر راست می گویید جلوی سیل را بگیرید . امیران عرب برای مهار سیل ، نیزه های خود را به میان سیل افکندند تا به اتکای افسونِ خود سیل را بند آورند . امّا کاری از پیش نبردند . و به عجزِ خود پی بردند و در این لحظه پیامبر (ص) شاخه ای کوچک به میان سیل افکند و سیل ناگهان تغییر مسیر داد و به سوی دشت ها سرازیر شد و مردمِ شهر نجات یافتند .

این حکایت بدین صورت در مأخذی نیامده است و گویا مولانا با الهام از روایتی که در منابعِ تاریخی فریقین آمده چنین حکایتی را ساخته است . و آن اینکه وقتی دعوتِ رسول الله (ص) علنی می شود و هوادارانِ آن افزایش می یابند سرانِ قریش احساس خطر می کنند و روزی نزدِ ابوطالب ( عموی پیامبر ) می روند و از او می خواهند که برادرزاده اش را از این دعوت بازدارد . امّا پیامبر (ص) در جواب می گوید : اگر خورشید را در دستِ راستم و ماه را در دستِ چپم قرار دهند . باز از این رسالت الهی دست برنمی دارم .

مولانا در این حکایت کوتاه تفاوتِ حکومت حقیقی و صوری را بیان می دارد و این حکایت در واقع تفصیلِ موضوعی است که در ابیات بخش قبل مطرح کرده است . و ضمناََ این نکته را نیز می گوید که مناقشات و مجادلات لفظی غالباََ در بیان حقیقت وافی و کافی نیست . چنانکه وقتی امیران عرب به مجادلۀ خود ادامه دادند . پیامبر بطور عینی و شهودی ، حق و باطل را آشکار کرد .

***


شرح و تفسیر اشعار ” حکایت منازعت امیران عرب با مصطفی (ص) که مُلک را تقسیم کن ” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .

شرح و تفسیر گفتن امیران عرب به پیامبر که ما هم مثل تو امیریم

شرح و تفسیر شناسای قدرت حق نپرسد که بهشت و دوزخ کجاست

شرح و تفسیر جواب دهری که منکرِ الوهیّت است و عالم را قدیم می داند

شرح و تفسیر آیه وَ ما خَلَقنَا السَمواتِ وَالاَرض

شرح و تفسیر وحی کردنِ حق به موسی ، که من تو را دوست می دارم

Tags:
فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago