نومید شدن موسی از ایمان آوردن فرعون | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 2774 تا 2778
نام حکایت : حکایت گفتن موسی به فرعون که از من یک پند قبول کن
بخش : 10 از 10 ( نومید شدن موسی از ایمان آوردن فرعون )
حضرت موسی (ع) به فرعون فرمود : بیا یک حرف از من بپذیر و در عوض چهار پاداش به تو می دهم . فرعون گفت : ای موسی آن حرف را برای من بیان کن . موسی فرمود : آن حرف اینست که آشکارا بگویی خدایی جز خدای یگانه نیست . فرعون گفت : ای موسی اکنون آن چهار پاداش را توضیح دِه . سپس موسی (ع) آن چهار پاداش و فضیلت را بر شمرد که عبارت بودند از تندرستی ، عمر طولانی ، سلطنت در دنیا و آخرت و عمر دائمی . فرعون بلافاصله این موضوع را با همسرش آسیه در میان گذاشت و او نیز فرعون را در قبولِ شرطِ موسی تشویق کرد . امّا فرعون گفت …
متن کامل ” حکایت گفتن موسی به فرعون که از من یک پند قبول کن ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
موسی (ع) گفت : ما در حقِ تو لطف و احسان کردیم . امّ آن لطف و احسان نصیبِ مقامِ پادشاهی و سلطنتِ تو نشد .
حکومت و سلطنتی که حقیقی نباشد . برای آن قدرت و اصالت قائل مشو . [ « دست و آستین » کنایه از قدرت و اصالت است . [ برخی گفته اند : سلطنت و حکومت دنیوی نه ظاهر خوب دارد و نه باطن خوب و مصداق « خَسِرالدّنیا والاخِرَة است » ( مثنوی مولوی معنوی ، ج 5 ، ص 223 ) ]
حکومت و سلطنتی که از راه غصب و دزدی به دست آمده باشد . دل و روح و چشم ندارد . یعنی جسدی است بی روح و جان .
حکومت و سلطنتی که عوام النّاس به تو داده اند . مانندِ قرض از تو باز خواهند ستاند . [ به این ریاساتِ ظاهرۀ دنیوی غِرّه مشو که از کف خواهی داد . ]
این حکومت و سلطنتِ عاریتی را به حضرت حق تعالی بده تا او در مقابل به تو حکومت و سلطنتی حقیقی و بی منازع عطا فرماید . [ منظور از « خداوندیِّ مُتَّفَق » حکومتی است مقبولِ مؤمنان و بی منازع و مخالف ( شرح کبیر انقروی ، ج 11 ، ص 888 ) . حکیم سبزواری ، «متَّفق» را دائم گفته است ( شرح اسرار ، ص 310 ) ]
شرح و تفسیر
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…