شرح و تفسیر غزل شماره 57 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 57 دیوان حافظ شیرازی
شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 57 دیوان حافظ شیرازی
1) آن سیه چُرده که شیرینی عالَم با اوست / چشمِ میگون لبِ خندان دلِ خرم با اوست
۲) گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی / او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست
۳) روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک/ لاجرم همّتِ پاکانِ دو عالَم با اوست
4) خالِ مشکین که بدان عارضِ گندم گون است / سرّ آن دانه که شد رهزنِ آدم با اوست
۵) دلبرم عزمِ سفر کرد خدا را یاران / چه کنم با دلِ مجروح که مَرهم با اوست
۶) با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل / کُشت ما را و دَمِ عیسی مریم با اوست
۷) حافظ از معتقدان است گرامی دارش / ز آنکه بخشایشِ بس روحِ مکّرم با اوست
آن سیه چُرده که شیرینی عالَم با اوست / چشمِ میگون لبِ خندان دلِ خرم با اوست
آن سبزه رو که ذوق و لذت عالَم با او است . چشم می رنگ ( مایل به قرمز ) و لب متبسم و دل شاد با او است . یعنی آن سبزه خندان رو ، متبسم لب و خرم دل است . نه کریه رو و غمگین دل . [ سیه چرده = صورت سبزه رو / چشم میگون = چشمی که سفیدی آن مایل به قرمز باشد / خندان = در حالی که می خندد / دل خرم = دلشاد ]
گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولی / او سلیمانِ زمان است که خاتم با اوست
اگر چه پادشاهان ، شیرن دهنان هستند امّا آن جانان ، سلیمان زمان است که خاتم ، مالِ او است . یعنی هر محبوبی برای خودش پادشاه است امّا جانان ما از همه سَر است . زیرا که خاتمِ حُسنِ جمال با او است . حاصل کلام : جانان ما ، خاتمِ محابیب است زیرا حُسنِ لطافت در او ختم شده است . [ شعرا دهان محبوب ها را به نگین انگشتری و یا به خودِ انگشتری تشبیه می کنند زیرا که کوچکی و مدور بودن آن معتبر است ]
روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک/ لاجرم همّتِ پاکانِ دو عالَم با اوست
آن دلبر عزم سفر کرده ، زیبا رو و پاکدامن و کامل هنر است . پس البته همّتِ پاکان دو عالم با او است . یعنی این همه محسّناتی که در او وجود دارد . لازم است تمام انبیاء و ملائک یار و کمک او باشند . [ روی خوب = خوب رو / دامن پاک = پاکدامن / کمال هنر = کامل هنر / لاجرم = لابد و لامحاله ، محقق و مقرر است ]
خالِ مشکین که بدان عارضِ گندم گون است / سرّ آن دانه که شد رهزنِ آدم با اوست
آن خال سیاه که در صورت گندمی جانان است . سِرّ دانه ای که آدم را گمراه کرد در آن خال است . یعنی سِرّ دانۀ گندمی که سبب خروج حضرتِ آدم از بهشت شد . با آن خالی است که در رُخِ گندمی جانان است . هر کسی که آن خال را ببیند و دل بدان ببندد . حضور و صفا و آسایش را وداع گوید . [ گندم گون = گندمی ، عارض گندمی ]
دلبرم عزمِ سفر کرد خدا را یاران / چه کنم با دلِ مجروح که مَرهم با اوست
دلبرم نیت سفر بسته ، محضِ رضای خدا ، ای یاران درمانم کنید . چه کنم و دلِ مجروح خود را چگونه درمان کنم که مَرهَم در نزد آن جانان است . یعنی دل تحملِ فراق آن جانان را ندارد و مضطرب است پس چاره ای کنید تا اندکی قرار و آرامش پیدا کنم .
با که این نکته توان گفت که آن سنگین دل / کُشت ما را و دَمِ عیسی مریم با اوست
این نکته را به که می توانم بگویم که آن سنگین در حالیکه دارای دَمِ مسیحایی است ما را هلاک کرد . یعنی جانان ، با اینکه این خصوصیت عیسی را که با نَفَسِ خود مرده را زنده می کرد ، داشت ولی ما را هلاک کرد . پس این را به که بگویم که یک مصلحتِ متناقض است . [ از استغنای جانان نسبت به خودش شکایت می کند ]
حافظ از معتقدان است گرامی دارش / ز آنکه بخشایشِ بس روحِ مکّرم با اوست
ای جانان ، حافظ از دوستان و از جملع معتقدان است ، پس عزیزش بدار . زیرا از بسیاری از ارواحِ اولیاء و انبیاء با او است . یعنی حافظ از احبّای پاک و پاکدامن است . پس عزّت و احترامش کن . زیرا بسیاری از ارواح طیبه معین و ظهیر او است . حاصل کلام : حافظ جزو اهل الله می باشد . او را با سایر احبّا و دوستان قیاس مگیر . [ معتقدان = مراد محبان است / گرامی = عزیز و محترم / بخشایش = ترحم / روح مکرم = روح انبیاء و اولیاء ]
دکلمه غزل شماره 57 دیوان حافظ شیرازی
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه