شرح و تفسیر غزل شماره 112 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 112 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 112 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 112 دیوان سعدی شیرازی

متن کامل ابیات 1 الی 10

1) زهی رفیق که با چون تو سروبالایی است / که از خدای بر او نعمتی و آلایی است

2) هر آن که با تو دَمی یافته ست در همه عمر / نیافته ست اگرش بعد از آن تمنّایی است

3) هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار / برای خود نَفَسی می زند ، نه بس رایی است

4) نه عاشق است که هر ساعتش نظر به کسی / نه عارف است که هر روز خاطرش جایی است

5) مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی / که هر که با تو به خلوت بُوَد ، نه تنهایی است

6) به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود / به اضطرار توان بود اگر شکیبایی است

7) نظر به روی تو هر بامداد نو روزی است / شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است

8) خلاص بخش خدایا ، همه اسیران را / مگر کسی که اسیر کمند زیبایی است

9) حکیم بین که برآورد سر به شیدایی / حکیم را که دل از دست رفت ، شیدایی است

10) ولیک عذر توان گفت پای سعدی را / در این لَجَم چو فرو شُد ، نه اوّلین پایی است

شرح و تفسیر غزل شماره 112 دیوان سعدی شیرازی

زهی رفیق که با چون تو سروبالایی است / که از خدای بر او نعمتی و آلایی است


خوشا به حال کسی که با بلندبالایی چون تو دوست و رفیق است . زیرا این دوستی نعمتی است که خداوند به او بخشیده است . [ زهی = آفرین ، خوشا / بالا = قد و قامت / آلا = نعمت ها ، نیکویی ها ]

هر آن که با تو دَمی یافته ست در همه عمر / نیافته ست اگرش بعد از آن تمنّایی است


هر کس در تمام طول حیاتش فقط لحظه ای با تو بوده و از تو لذّتی یافته است ، از آن پس به هیچ آرزویی دست نمی یابد که او را خشنود سازد ، زیرا آرزویی بزرگتر از با تو بودن وجود ندارد . [ دَم = لحظه و ساعت / تمنّا = آرزو ، درخواست / دم یافتن = کنایه از بهره مند و برخوردار شدن ]

هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار / برای خود نَفَسی می زند ، نه بس رایی است


هر کس بر نظر و اندیشۀ تو آگاهی یابد و از آن پس به خاطر خویش نفس کشد و زنده ماند ، این تدبیر برای او تدبیر خردمندانه ای نبوده است . [ معلوم کردن = شناختن ، پی بردن / نفس زدن = زندگی کردن / نه بس رایی است = رای و اندیشۀ شایسته و خوبی نیست ]

نه عاشق است که هر ساعتش نظر به کسی / نه عارف است که هر روز خاطرش جایی است


هر کس هر لحظه به کسی نظر دارد ، عاشق نیست و هر کس هر روز به جایی خاطر می سپارد و تمرکز ندارد ، عارف به شمار نمی آید . [ ساعت = لحظه  / نظر = نگاه و توجّه / عارف = دانا و شناسنده / خاطر = فکر و اندیشه ، دل ]

مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی / که هر که با تو به خلوت بُوَد ، نه تنهایی است


مرا با یاد و خاطرۀ خویش در کنج تنهایی رها کن ، زیرا کسی که با یاد تو خلوت گزیند ، تنها نیست . [ تو = در اینجا به معنی «خود» است / خلوت = عزلت و گوشه نشینی ]

به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود / به اضطرار توان بود اگر شکیبایی است


نمی توان با اختیار و آگاهانه از تو شکیبا بود ، اگر کسی دور از تو صبر پیشه کند ، از روی ناچاری خواهد بود . [ اضطرار = بی اختیاری ، جبر ، مقابل اختیار ]

نظر به روی تو هر بامداد نو روزی است / شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است


در هر بامداد که به روی تو نظر کنیم ، آن صبح چون عید نوروز خجسته است و هر شبی که بی تو سپری شود ، طولانی ترین شب سال خواهد بود . [ یلدا = شب اوّل زمستان (دی) که درازترین شب هاست و قدما آن را شوم و نحس می دانستند (فرهنگ اشارات) ]

خلاص بخش خدایا ، همه اسیران را / مگر کسی که اسیر کمند زیبایی است


خدایا تمام اسیران را آزاد ساز ، مگر کسی که به کمند زیبارویی گرفتار آمده و عاشق است .

حکیم بین که برآورد سر به شیدایی / حکیم را که دل از دست رفت ، شیدایی است


بنگر که حکیم نیز دست از خود شسته و عاشق گشته است . آری ، هر حکیمی که دل از کف بدهد ، شوریده و شیدایی بیش نیست . [ حکیم = اهل حکمت ، دانشمند و فرزانه / شیدایی = جنون و بی خودی ، عاشقی / دل از دست رفتن = کنایه از فریفته و عاشق شدن ]

ولیک عذر توان گفت پای سعدی را / در این لَجَم چو فرو شُد ، نه اوّلین پایی است


امّا اگر پای سعدی در این لجن و ورطه فرو رود ، به دلیل اینکه اوّلین پایی نیست که دچار این لغزش و گرفتاری می شود ، عذرش پذیرفتنی است . [ ولیک = امّا ، ولی / لَجَم = گِل تیره و لای سیاهی را که در ته حوض ها و کولاب ها و جوی های آب می باشد ، لجن ]

شرح و تفسیر غزل 111 شرح و تفسیر غزل 113

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 112 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار
Tags:
فقیه

Share
Published by
فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago