دریافتن طبیب الهی امراض دل و دین مرید را | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 1794 تا 1801
نام حکایت : حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت
بخش : 13 از 13 ( دریافتن طبیب الهی امراض دل و دین مرید را )
پادشاهی غلامی داشت که بس نادان و حریص بود و وظایف خود را به درستی انجام نمی داد . روزی شاه برای تنبیه او دستور داد که از جیره اش بکاهند . و اگر باز به لجاجت و سفاهتِ خود ادامه داد نامش را بکلّی از دفتر خدمتگزاران پاک کنند . وقتی که این خبر به گوش غلام رسید به جای آنکه در صدد شناختِ قصور و تقصیر خویش برآید با نادانی تمام ، در صدد نوشتن نامه ای پُر جنجال و ستیز برای شاه برآمد . امّا پیش از آنکه نامه را بنویسد نزدِ آشپز رفت و پرخاش کنان او را مقصّرِ تقلیل جیرۀ خود دانست . آشپز بدو گفت من مأمورم و معذور . برو ببین عاملِ اصلی چیست و کیست ؟ غلام ناچار به گوشه ای رفت و نامه ای برای شاه نوشت که هر چند متنِ نامه …
متن کامل ” حکایت پادشاهی که غلامی بس نادان و حریص داشت ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
طبیبانِ جسم ، دانشمند و آگاه هستند و ازتو بهتر بیماری های تو را می شناسند . [ سَقام = بیماری ]
این بخش در بیان این موضوع است که طبیبانِ روحانی ، بیماری های درونی و شخصیتی انسان ها را از روی علائمی تشخیص می دهند .
بطوری که از طریقِ آزمایش ادرار ، حالِ تو را تشخیص می دهند در حالی که تو بدان طریق نمی توانی نوعِ بیماری و کسالت خود را تشخیص دهی . ( قاروره = شیشه مدوّری به شکلِ مثانه که ادرارِ مریض را در آن می گرفتند ، مجازاََ به معنی ادرارِ بیمار است / اِعتلال = بیماری ، بیمار شدن ) [ اطبای قدیم ، رنگ ادرار را ( به شرط آنکه بیمار طعامِ رنگین نخورده باسد ) به چند دسته تقسیم می کردند : زرد ، سرخ ، سبز ، سیاه و سفید . زنگِ زرد را نیز به شش دسته تقسیم می کردند که از آن میان رنگِ لیموییِ ادرار را نشان سلامتی دستگاهِ گوارش می دانستند . همچنین ادرار را از حیثِ قوام به سه دسته رقیق ، غلیظ و معتدل تقسیم می نمودند . رقّتِ ادرار را نشانِ ضعفِ کلیه و یا سدّه و یا آشامیدن آبِ فروان و یا سردی مزاج می شمردند . و غلظتِ آن را علامتِ فزونی اخلاط و یا ناپختگی و فقدانِ تصفیۀ ادرار . و اعتدالِ قوامِ ادرار را علامت ، پختگی کاملِ فضولات می دانستند ( قانونچه ، ص 69 ) ]
طبیبان همچنین از نوعِ ضربان نبض و رنگِ صورت و نوعِ نَفَس کشیدن تو به هر نوع بیماری پی می بَرَند . [ سَقَم = بیماری / دَم = در زبان عربی به معنی خون است . این معنا نیز می تواند درست باشد زیرا خون ، یکی از طرقِ آزمایش اطبا می باشد . ]
حال که این مقدمه را دانستی پس چطور ممکن است که طبیبانِ الهی در این جهان با وجودِ حرف نزدن تو از احوالِ تو با خبر نشوند ؟ [ وقتی که طبیبانِ جسم از طریق آزمایشات به بیماری تو واقف می شوند . طبیبان الهی بی آنکه تو حرفی زده باشی به احوالِ درونی تو آگاه می شوند . زیرا آنان ضمیرِ اشخاص را فوراََ می خوانند . ]
طبیبانِ الهی از طریقِ نبضِ تو ، یعنی از طریقِ حرکاتِ نبضِ تو و از حالتِ چشم و طرزِ نگاهِ تو و نیز از طریقِ رنگِ تو ، یعنی از حالتِ چهره ات فوراََ صد نوع بیماری اخلاقی و روحی را در وجودت تشخیص می دهند .
این طبیبانِ جسم ، مبتدی و تازه کارند . زیرا برای تشخیصِ بیماری به علائمی که گفتیم نیاز دارند .
امّا طبیبانِ کامل ، یعنی اطبای روحانی به اینگونه ابزار و واسطه نیاز ندارند . زیرا همینکه نامِ تو را از دور بشنوند تا اعماقِ وجودِ تو رسوخ می کنند و از حالِ درونِ تو مطّلع می شوند . [ باد و بود = هستی ، وجود و لوازم آن ]
بلکه احوالِ تو را سال ها پیش از زاده شدنت دیده اند و از آن اطلاع یافته اند . [ چنانکه در حکایت بعد بیان می شود که بایزید بسطامی از وجودِ شیخ ابوالحسنِ خَرقانی و احوالِ او خبر داده است . در حالی که فاصلۀ وفاتِ بایزید تا تولّدِ خرقانی قریب به صد سال بوده است . ]
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…