حکایت پادشاه جهود دیگر در هلاک دین عیسی سعی نمود در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر حکایت پادشاه جهود دیگر در هلاک دین عیسی سعی نمود

خلاصه حکایت پادشاه جهود دیگر در هلاک دین عیسی سعی نمود

یکی دیگر از شاهان جهود در صدد برآمد تا مسیحیت و مسیحیان را بطور کامل نابود کند از اینرو آتشی عظیم فراهم ساخت و در کنار آن ، بتی برنهاد و فرمان داد تا همگان بر آن بت سجده آرند . هر کس که فرمان او را اطاعت می کرد از کام آتش می جست و الا در آتش می خست . ماموران شاه بیدادگر ، زنی عیسوی را همراه طفل خردسالش آوردند . زن از سجده بر آن بت سر باز زد و آنها برای آنکه مادر را به این امر تسلیم سازند طفل را به کام آتش فرستادند . نزدیک بود که آن مادر برای نجات جگرگوشه اش بر بت سجده آرد که طفل از میان آتش بانگ آورد که ای مادر : دل قوی دار که آتش اثری در من ندارد بلکه همچون آبی سرد است .

وقتی که سایر عیسویان این سخن را شنیدند پروانه وار خود را به آتش زدند و به درون آن جستند و در میان آتش دریافتند که گزندی به آنان نمی رسد . شاه نادان از سر خشم و غضب بر آتش نهیب زد که چرا نمی سوزانی ؟ و آتش جواب داد که من مامور خدا هستم نه تو ، زمانی به من امر می کند بسوزان ، بی درنگ می سوزانم و زمانی هم امر می کند که سرد و سازگار باش و من نیز چنین می شوم . در این لحظه زبانه های بلند آتش به سوی شاه دامن گشود و او و مامورانش را به کام خود کشید .

– مولانا عقیده دارد که طبایع اشیاء مستقیما مستند است به مشیت الهی . از این رو اگر مقتضی ببیند طبع سوزندگی را از آتش می گیرد بدون آنکه شعله آتش خاموش گردد . مولانا نمی گوید معلول بدون علت یافت می شود بلکه می گوید تخلف معلول از علت امری جایز است یعنی گاه ممکن است که علت تامه موجود باشد ولی معلول در پی آن حادث نشود . چنانکه وقتی شاه جبار دید که آتش ، مومنان مسیحی را نمی سوزاند بر آتش نهیب زد که چرا نمی سوزانی و آتش گفت : من مطیع امر حقم . اگر بگوید بسوزان ، می سوزانم و اگر بگوید نسوزان ، نمی سوزانم .


شرح و تفسیر بخشهای ” حکایت پادشاه جهود دیگر در هلاک دین عیسی سعی نمود ” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .

بخش اول : دشمنی پادشاه جهود دیگر با دین عیسی

بخش دوم : برافروختن آتش و بر پا کردن بت پهلوی آتش

بخش سوم : به سخن آمدن طفل در میان آتش

بخش چهارم : کژ ماندن دهان آن مرد که نام محمد (ص) را به تسخر خواند

بخش پنجم : عتاب کردن آتش را ، آن پادشاه جهود

بخش ششم : قصه باد که در عهد هود قوم عاد را هلاک کرد

بخش هفتم : طنز و انکار کردن پادشاه جهود

Tags:

فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago