حکایت آن دزد که پرسیدندش که چه می کنی نیم شب در پای دیوار در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
دزدی در نیمه های شب دیوارِ منزلی را سوراخ می کرد کسی او را دید و گفت : آهای پدر جان ، در این شبِ تاریک ، داری چه می کنی ؟ دزد گفت : دارم دُهل می زنم . آن شخص گفت : پس کو صدای دُهل ؟ گفت : صدایش فردا در خواهد آمد .
مولانا در بیان اینکه سطحی اندیشان غافل ، از شناختِ حقیقی پدیده ها و نتایجِ اعمالِ خود و دیگران عاجزند و همواره حکم به ظاهر می کنند . حکایت لطیف فوق را آورده است . چنانکه قومِ نادانِ نوح (ع) از رازِ کشتی سازی نوح در آن هامونِ خشک و بی آب بی خبر بودند و آن را کاری بیهوده و جنون آمیز می شمردند و از این امر غافل بودند که عنقریب سیلابی هولناک به راه خواهد افتاد و تنها وسیلۀ نجات ، همین کشتی خواهد بود . سرمستانِ مفتون و دنیازدگانِ زبون نیز همواره فریفتۀ ظواهرند و از عواقبِ امور غافل .
شرح و تفسیر اشعار ” حکایت آن دزد که پرسیدندش که چه می کنی نیم شب در پای دیوار” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .
شرح و تفسیر دزدی که گفت نیم شب در پای دیوار دُهل می زنم
شرح و تفسیر جواب مَثَلِ مُنکران از رسالت خرگوش
شرح و تفسیر معنی حَزم و مثالِ مردِ حازم
شرح و تفسیر وخامتِ کارِ مُرغ که تَرکِ حَزم کرد
شرح و تفسیر نذر کردن سگان که این تابستان خانه سازیم
شرح و تفسیر منع کردن مُنکران ، انبیاء را از نصیحت کردن
شرح و تفسیر حکمتِ آفریدن دوزخ آن جهان و زندانِ این جهان
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…