گواهی فعل و قول بیرونی بر ضمیر و نورِ اندرونی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر پنجم ابیات 236 تا 241
نام حکایت : حکایت ورود حدیث اَلکافِرُ یَأکُلُ فی سَبعَةِ اَمعآءِِ وَالمُؤمِنُ یَأکُلُ
بخش : 8 از 19 ( گواهی فعل و قول بیرونی بر ضمیر و نورِ اندرونی )
تنی چند از کافران از راهی دور به مسجد درآمدند و به پیامبر (ص) گفتند که ما را به عنوان مهمان بپذیر . پیامبر رو به اصحابِ خود کرد و فرمود هر کدامتان یکی از این افراد را به خانۀ خود ببرد و از او پذیرایی کند . هر یک از آنان بیدرنگ یکی از کافران را انتخاب کردند و با خود بردند . امّا در آن میان یکی از کافران که بس جسیم و تنومند بود باقی ماند و کسی حاضر نشد او را به خانۀ خود ببرد . زیرا از ظاهرش پیدا بود که پُرخورست . پیامبر وقتی دید که کسی حاضر نیست میزبانِ او شود . خود ، او را به خانه بُرد تا از او پذیرایی کند . چون وقتِ شام رسید اهلِ خانۀ پیامبر پی در پی طعام می آوردند و …
متن کامل ” حکایت ورود حدیث اَلکافِرُ یَأکُلُ فی سَبعَةِ اَمعآءِِ وَالمُؤمِنُ یَأکُلُ “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
کردار و گفتار شخص ، گواهِ باطنِ اوست . و تو بوسیلۀ این دو گواه می توانی به باطنِ اشخاص واقف شوی .
چون ضمیرِ تو به درونِ دیگران راهی ندارد . پس ناگزیر باید همانطور اطبّا به ادرارِ بیمار نگاه می کنند و حالِ او را درمی یابند تو نیز به آثارِ بیرونی مردمان توجّه کنی . ( بَول = ادرار ) [ برخی افراد که به مقامِ والایی از روشن بینی و بصیرت رسیده اند . بدونِ واسطه می توانند ضمیر دیگران را بخوانند و از باطنِ آنها خبر دهند . اما کسانی که به چنین بینشی نرسیده اند باید از طریقِ آثار و علایمِ خارجی مثلِ کردار و گفتار و رفتار ، باطنِ افراد را دریابند و از دلیل پی به مدلول ببرند . چنانکه اطبای جسمانی با آزمایشِ ادرارِ بیمار و دیگر آثارِ او بیماریش را تشخیص می دهند . ]
کردار و گفتارِ شخص به منزلۀ ادرارِ بیمار است که برای طبیب جسم به منزلۀ دلیل است و از اثر پی به مؤثر می برد .
اما طبیبِ روحانی به اعماقِ روحِ شخص نفوذ می کند و از طریقِ روحِ او به ایمانش واقف می شود . یعنی روشن بینان عارف نیازی به آثار و اسبابِ خارجی ندارند . و ظواهر افراد ملاکِ شناختِ آنان قرار نمی گیرند .
طبیبِ روحانی نیازی به کردار و گفتارِ خوب ندارد . از آنان حذر کنید یعنی در برخوردِ با آنان حواستان جمع باشد که ایشان جاسوس دل ها هستند . یعنی از احوالِ درونی شما خبر دارند . [ اِحذَرُوهُم = بترسید از ایشان ، حذر کنید از ایشان / جواسیس القلوب = شرح بیت 1478 دفتر دوم ]
این گواهِ کردار و گفتار را از کسی بخواه که مانندِ جویِ آبی است که هنوز به دریا نپیوسته است . یعنی کسی که حقیقت را شهود نکرده تنها به رسوم و آثار بسنده می کند .
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…