شرح و تفسیر پرسیدن شیر سبب پا واپس کشیدن خرگوش را در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر پرسیدن شیر سبب پا واپس کشیدن خرگوش را

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 11297 تا 1303

نام حکایت : نخچیران و شیر

بخش : 30 از 34

داستان و حکایت

آورده اند در مرغزاری خوش که نسیم آن ، بوی بهشت را معطر کرده بود و عکس آن روی فلک را منور گردانیده ، از هر شاخی هزار ستاره تابان و در هر ستاره ای سپهر حیران …. و وحوش بسیار به سبب چراخور و آب در خصب نعمت بودند ، لیکن به مجاورت شیر ، آن همه نعمت و آسایش منقص بود . روزی جمع شدند و به نزدیک شیر رفتند و گفتند : تو هر روز پس از رنج بسیار و مشقت فراوان از ما یکی شکار می کنی و ما پیوسته در بیم و هراسیم و تو در رنج و تلاش ، اکنون چیزی اندایشیده ایم که تو را از آن فراغت و …

متن کامل حکایت نخچیران و شیر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 1297 الی 1303

1297) شیر گفتش : تو ز اسباب مرض / این سبب گو خاص ، که اینستم غرض

1298) گفت : آن شیر اندرین چه ساکن است / اندرین قلعه ز آفات ایمن است

1299) قعر چه بگزید هر که عقل است / ز آنکه در خلوت صفاهای دل است

1300) ظلمت چه ، به که ظلمت های خلق / سر نبرد آن کس که گیرد پای خلق

1301) گفت : پیش آ ، زخم ، او را قاهر است / تو ببین کان شیر در چه حاضر است ؟

1302) گفت : من سوزیده ام ز آن آتشی / تو مگر اندر بر خویشم کشی

1303) تا به پشت تو من ای کان کرم / چشم بگشایم به چه در بنگرم

شرح و تفسیر پرسیدن شیر سبب پا واپس کشیدن خرگوش را

شیر گفتش : تو ز اسباب مرض / این سبب گو خاص ، که اینستم غرض


شیر نه تنها به اندرزهای پیشین خرگوش توجه نکرد بلکه سوال پیشین خود را تکرار کرد و گفت : تو ای خرگوش ، علت و سبب پریشانی و اضطرابت را بگو که مقصود من ، همین است و به شنیدن و دانستن آن علاقمندم .

گفت : آن شیر اندرین چه ساکن است / اندرین قلعه ز آفات ایمن است


خرگوش گفت : آن شیر در این چاه سکونت دارد و در همین قلعه از همه بلاها و آفات ، مصون و محفوظ است .

قعر چه بگزید هر که عاقل است / ز آنکه در خلوت صفاهای دل است


هر کس خردمند باشد ، در عمق چاه ، خلوت نشینی اختیار می کند زیرا در خلوت ، دل صفا می گیرد . چرا که اشتغال انسان به امور خارجی و سرگرم شدن به روایط روزمره ، او را در چنبر غفلت گرفتار می آورد و نمی گذارد با درون خود ارتباط برقرار کند .

ظلمت چه ، به که ظلمت های خلق / سر نبرد آن کس که گیرد پای خلق


این بیت جنبه تعلیلی دارد و موضوع بیت پیشین را مدلل و معلل می سازد . ظلمت چاه خلوت نشینی از ظلمت های روحی و اخلاقی مردم بهتر است و سر به سلامت نمی برد هر کس که بی حساب و خارج از قاعده با مردم حشر و نشر کند . [ یکی از مسائل مورد اختلاف در میان اهل سلوک این است که آیا برای تهذیب نفس و تعالی روح ، باید به کنج خلوت و عزلت گزید یا آنکه با مردم به معاشرت و مصاحبت پرداخت ؟ نجم رازی در اهمیت خلوت گوید : بدان که بنای سلوک راه دین و وصول به مقامات یقین بر خلوت و عزلت است و انقطاع از خلق ، و جملگی انبیا و اولیا ، در بدایت حال ، داد خلوت داده اند تا به مقصود رسیده اند . (مرصادالعباد ، ص 281) . و نیز امام قشری گوید : هر که خواهد که دین وی به سلامت بود و تن و دل وی آسوده بود گو که از مردمان جدا باش که این زمانه وحشت است و خردمند آن است که «تنهایی» اختیار کند . (ترجمه رساله قشیریه ، ص 157) . استاد همایی فرماید : لب لباب عقیده مولانا در این خصوص ، مضمون همان حدیث شریف است که ” خلوت و تنهایی بهتر از همنشین بد است . همنشین خوب ، از تنهایی بهتر است ” . مولانا در این باره به طور قضیه کلی سلبی یا ایجابی حکم نمی کند . بلکه معتقد است که حکم وجوب یا رجحان خلوت و عزلت بر صحبت و معاشرت ، یا برعکس ، موقوف بر اختلاف احوال و اوضاع سالکان و مقام و منزلت یاران و همنشینان و ادوار مختلف سیر و سلوک و امثال دیگر این خصوصیات است . (مولوی نامه ، ج 1 ، ص 382-355) ]

گفت : پیش آ ، زخم ، او را قاهر است / تو ببین کان شیر در چه حاضر است ؟


شیر به خرگوش گفت : بیا جلوتر ، ببین آن شیر در ته چاه قرار دارد یا نه ؟ زیرا من از او قوی ترم و زخمی که بدو زنم هلاکش سازد .

گفت : من سوزیده ام ز آن آتشی / تو مگر اندر بر خویشم کشی


جانم از هیبت و صلابت آن شیر خشمین آتش گرفته است . ای شیر ، مگر تو مرا در آغوش خود گیری و ایمنم سازی .

تا به پشت تو من ای کان کرم / چشم بگشایم به چه در بنگرم


تا در سایه حمایت تو که منبع بزرگواری هستی و از زیردستان حمایت می کنی بتوانم جرات کنم و چشم بگشایم و در چاه نگاه کنم . [ خرگوش با مهارتی خاص و دقیق هیجان او را سخت می انگیزد و بدین سان عقل او را در می رباید . ]

دکلمه پرسیدن شیر سبب پا واپس کشیدن خرگوش را

دکلمه پرسیدن شیر سبب پا واپس کشیدن خرگوش را

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات
Tags:
فقیه

Share
Published by
فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago