شرح و تفسیر نشاندن پادشاهان ، صوفیان عارف را پیشِ روی خویش در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شیری همراه گرگ و روباهی به شکار رفتند . و یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و یک خرگوش شکار کردند . آنگاه شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات صید شده را میان خود تقسیم کند . گرگ گفت : گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد . بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ روباه . شیر ناگهان برآشفت . زیرا که دید گرگ در محضرِ شاهانه او ، حرف از «من» و «تو» و «قسمت من» و قسمت تو و او» می زند . در حالیکه این صیدها فقط با حضور نیرومند شیر حاصل شده است . از اینرو برای عقوبت گرگ ، پنجه ای قوی بر او زد و در دَم هلاکش نمود . سپس رو به روباه کرد و گفت : صیدها را تو تقسیم کن . روباه …
متن کامل حکایت رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
اگر این مطلب را شنیده و به یاد داشته باشی . شاهان پیشین ، روش و سنتی داشته اند . بدین گونه :
مولانا در این بخش جلیل به یکی از رسوم سلاجقۀ روم ( آسیای صغیر ) اشارت دارد . شاهان سلجوقی روم به حُسن تدبیر و ملاطفت و برخورد مریدانه با عرفا و صوفیه ، مشهور بوده اند . از آن جمله علاءالدین کیقباد ( 634 – 616 هجری ) و وزیر فاضل و دانشمند نوازش معین الدین پروانه چنین رسمی داشته اند . در دوره آنان قونیه ، پناهگاه صوفیان مهاجر و یا فراری بود . نجم الدین دایۀ رازی ( صاحب مرصادالعباد ) ، شهاب الدین سهروردی ، صدرالدین قونوی ، خاندان مولانا و دیگران مورد احترام و اعزازِ آنان بوده اند . نیکلسون در تاویل این فصل گوید : منظور از شاه ،روح است و از پهلوانان ، قوای نفسانی ، و از مشرف و اهل قلم ، عقل ، و منظور از صوفیان ، قلبِ منوّر اولیاء . ( شرح مثنوی معنوی مولوی ، ج 1 ، ص 432 )
بر دستِ چپِ شاهان باستان ، یلان و پهلوانان می ایستادند . زیرا که قلبِ صنوبری در سمتِ چپِ قفسۀ سینه قرار گرفته است .
دیوانیان و نویسندگان ، در سمتِ راستِ شاه جای می گرفتند . زیرا که نوشتن را با دست راست انجام می دهند . [ مُشرِف = رئیسِ دیوان ، کسی که از سوی شاه برای مراقبتِ کارِ دیگران گمارده شود . ]
صوفیان صافی را پیشِ رو و مقابلِ خود جای می دادند . زیرا که صوفیان ، آینۀ جانِ آدمیان هستند و هر آنچه از دلِ آدمیان گذرد در آینۀ وجودِ آنان نشان داده شود .
زیرا آنان با اذکارِ ربانی و افکارِ حقانی ، سینه را صیقل زده اند . و به جهتِ همین صیقل و صفا است که نقش های بِکر را در خود نشان می دهد .
هر کس که با فطرت پاک ، خوب زاده شد . باید آینه را پیشِ روی او گذاشت تا حُسنِ خویش را تماشا کُند .
روی زیبا ، عاشقِ آینه است . و ان آینه موجبِ صیقلِ روح و تقوایِ قلب می گردد . [ همینطور اگر کسی نیک سرشت و زیبا خوی باشد آینۀ وجودِ عارفان را پیشِ روی خود می نهد تا زیبایی های خود را در وجودِ آنان تماشا کند . و خصالِ نیکِ خود را در صفاتِ والای آنان ببیند . مصراع دوم اشارت دارد به آیه 32 سوره حج « و هر که شعائر دینِ خدا را محترم دارد همانا این صفتِ دلهای پرهیزگار است » . ]
افراد پاکدل از روبرو شدن با اولیاءالله و موازین حق و حقانیت نه تنها بیمی به خود راه نمی دهند بلکه خشنود نیز می شوند و زیرا درونِ زیبای خود را با آینۀ وجودِ آنان بهتر مشاهده می کنند . ولی بددلان از موازین حق و حقانیت می رَمند . زیرا خوش ندارند که احوالِ باطنی و مکنوناتِ نهانشان عیان شود . ] ” حکایت بعدی در تبیین همین موضوع آمده است “
دکلمه نشاندن پادشاهان ، صوفیان عارف را پیشِ روی خویش
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…