شرح و تفسیر منع کردن خرگوش ، راز را از ایشان در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
آورده اند در مرغزاری خوش که نسیم آن ، بوی بهشت را معطر کرده بود و عکس آن روی فلک را منور گردانیده ، از هر شاخی هزار ستاره تابان و در هر ستاره ای سپهر حیران …. و وحوش بسیار به سبب چراخور و آب در خصب نعمت بودند ، لیکن به مجاورت شیر ، آن همه نعمت و آسایش منقص بود . روزی جمع شدند و به نزدیک شیر رفتند و گفتند : تو هر روز پس از رنج بسیار و مشقت فراوان از ما یکی شکار می کنی و ما پیوسته در بیم و هراسیم و تو در رنج و تلاش ، اکنون چیزی اندایشیده ایم که تو را از آن فراغت و …
متن کامل حکایت نخچیران و شیر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خرگوش گفت : شایسته نیست که هر رازی را بازگو کرد زیرا گاهی جفت ، طاق می آید و گاهی طاق ، جفت می آید . [ بازگو کردن اسرار خود ممکن است گاهی سود و منفعتی در پی آرد ولی همیشه کار بر این منوال صورت نگیرد . مصراع دوم احتمالا اشارت است به بازی طاق یا جفت ، و این نامِ بازیی است که از چیزی ، تعدادی در دست می گیرند و از حریف می پرسند : این که در دست دارم طاق است یا جفت ؟ اگر حریف جوابِ درست دهد بازی را برده و اِلّا باخته است . ( لغت نامۀ دهخدا ، ج 16 ، ص 48 ) ممکن است که جفت به معنی دوست و طاق به معنی دشمن آمده باشد یعنی ” راز خود را حتی به دوست مگو شاید که روزی آن دوست ، دشمن تو شود ” ]
برای مثال ، اگر با نیت تمیز کردن روی آینه نفس بزنی (ها کنی) بلافاصله آینه از بخار نفس تو پوشیده و تیره می گردد . [ اگر منظور از آینه “دوست” باشد باید اینگونه بیان کرد ” از آنجا که اظهار دوستی های اکثریت مردم تا وقتی است که موفقیت دوست خود را ندیده اند ولی همینکه راز خود را که در آن موفقیتی به دنبال خواهد داشت به دوستی می گوییم او به حکم حسادت باطنا دلگیر و مکدر می شود . ولی ظاهرا خود را مسرور و شادمان نشان می دهد . و اگر مراد از آینه “راز” باشد . منظور این است که هر گاه راز را به کسی بگویی آن راز تباه می شود و از راز بودن خارج می گردد . ]
از سه چیز کمتر سخن بگو : یکی از راه و مقصدت ، و دیگری از سیم و زر و دارایی ات و سومی از اعتقادات خود . [ اگر راه و مقصدت را به کسی بگویی ممکن است در کار تو خلل در آورند و اگر بر ثروت تو واقف شوند . ای بسا بدخواهان و حسودان به تو گزند رسانند . مراد از کتمان مذهب نیز احتمالا تقیه است . ]
زیرا این سه چیزی که برشمردیم دشمن و بدخواه زیاد دارد و هر گاه دشمن بر یکی از این سه امر واقف شود در کمین تو می نشیند تا به تو آسیب رساند . [ پس ثروتت را مکتوم دار تا راهزنان بدان دست نیابند و راه و مقصدت را نیز پوشیده دار تا مبادا نااهل همراه تو شود و عقیده ات را نیز پنهان کن تا گرفتار مفسده جویان نشوی . ]
اگر رازی را با یکی دو نفر بگویی با آن راز باید وداع کنی زیرا هر رازی که از بین دو نفر خارج شد قطعا فاش می گردد . [ یعنی هر رازی که از میان دو لب خارج گردد شایع می شود و دیگر نمی توان آنرا راز نامید . ]
مثلا اگر دو سه پرنده را به هم ببندی از درد و ناراحتی زمینگیر می شوند و دیگر نمی توانند پرواز کنند . [ مولانا در ابیات پیشین از ربان نخچیران گفت که مشورت موجب درک و فهم می شود و اینک از زبان خرگوش می گوید که رازت را پنهان دار . ظاهرا مولانا در این بیت و بیت بعد می خواهد تعارض نداشتن مشورت با راز داری را بیان کند . ]
اما آن پرندگان اسیر به زبان حال و به طور پوشیده با هم مشورت می کنند . [ پرندگان اسیر در دام صیاد ظاهرا خود را عاجز و تسلیم نشان می دهند اما باطنا با خود مشورت می کنند که چگونه می توانند از دست صیاد بگریزند پس اصل رازداری با مشورت کردن تعارضی ندارد ( مشورت جایز است مشروط بر آنکه مقصود صریحا بازگو نگردد ) ]
پیامبر (ص) هرگاه در مجلسی با اصحاب خود مشورت می کردند سخنان خود را سربسته می فرمود و آنها نیز جواب آن جناب را می دادند و کسی آگاه نمی شد . [ ماخذ این روایت بدست نیامد ولی مولا در کتاب فیه ما فیه صفحات 70 و 71 بدان اشاره کرده است . ]
پیامبر (ص) عادتا نظر خود را همراه مثال می گفت تا دشمن چیزی از آن سر در نیاورد .
بدین ترتیب پیامبر (ص) پاسخ خود را از اصحاب می گرفت بی آنکه دشمنان و اغیار بویی از آن برند .
دکلمه منع کردن خرگوش ، راز را از ایشان
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…