شرح و تفسیر غزل شماره 124 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
در روز وصال و رسیدن به معشوق قرار و آرام خود را از کف می دهم . در شب جدایی هم نمی توانم دوری او را تحمّل نمایم و خواب به دیدگانم نمی آید . [ قرار = پایداری و استواری ، تاب و توان / آرمیدن = قرار و آسایش ، سکون ]
سر بریدن در راه معشوق را تحمّل می کنم ، امّا اندیشۀ جدایی از محبوب را به خود راه نمی دهم . [ سر کاری داشتن = کنایه از قصد انجام کاری را داشتن ]
نوازنده از این روی که من در اثر اندوه عشق سرِ شنیدن آوای او را ندارم ، از دست من خسته و بی تاب شده است . [ مطرب = به طرب آرنده ، رامشگر و نوازنده / به جان آمدن = کنایه از به ستوه آمدن و به درد سر افتادن ]
آنگاه که عاشق درمانده از دست یافتن به معشوق عزیز همچون جان خویش ناامید گردد ، چاره ای جز پیراهن دریدن ندارد .
ما در راه عشق تو آن بیچارگان به دام افتاده ای هستیم که نیازی نیست برای اسارت ، در راهشان دام گسترده شود . [ مسکین = بیچاره و بی نوا / افتادگان = کنایه از درماندگان و ناتوانان ، عاشقان ]
تو بر ریختن خون عاشقان قادری ، پس نیازی به کشیدن شمیشر برای ریختن خون آنان وجود ندارد . [ دست در چیزی داشتن = قدرت و توانایی در چیزی داشتن ]
با مولا و سروری سر و کار پیدا کرده ام که به فکر نوازش بندگان خویش نیست . [ خداوندگار = سرور و رئیس ، خواجه / پروریدن = حمایت و نوازش کردن / سر چیزی داشتن = کنایه از قصد و توجّه به چیزی داشتن ]
به او گفتم : ای معشوقی که از عالم بالایی ، همانطور که دیدن میوه مثل چیدن و گاز زدن آن نیست ، تنها با مشاهدۀ چهرۀ زیبایت بهره مندی اتز آن حاصل نمی شود . [ روحانی = مکان روحانی ، جای پاک و پاکیزه و با صفا ، منسوب به روح ، آنچه از مقولۀ روح و جان باشد / گزیدن = بریدن و قطع کردن ، چیدن (لغت نامه) ]
گفت : ای سعدی ، خیال باطل به خود راه مده ، زیرا این چانۀ نقره فام من مثل سیب نیست که بتوان آن را چید ، بلکه باید به مشاهده ای از آن بر روی درختِ قامت بسنده کرد . [ خیره = بیهوده و باطل / خیال بستن = تصور کردن ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…