شرح و تفسیر غزل شماره 123 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
در وجود من چیزی هست که سبب می شود که نتوانم دوری زیبارویان را طاقت بیاورم . برای ندیدن گل چاره ای دارم امّا پای جدایی از معشوقان زیبارو بی طاقتم و چاره ای ندارم . [ در من این هست = در من این حالت و شیوه وجود دارد / گزیر = چاره و علاج ]
این فقط من نیستم که در این شهر به دنبال دلِ از کف رفته ام می گردم ، بلکه باید گفت هیچکس نیست که خواهان معشوق من نباشد و همه در جستجوی او هستند . [ مطلوب = خواسته ، مقصود و منظور ، کنایه از معشوق و محبوب ]
کسی را نمی شناسم که از صمیم قلب خواهان یار دلبند من نباشد ، یاری که گویی در زیبایی از نژاد پریان است و به ماه می ماند . [ پری = جنّ مؤنّث که موجودی است از عالَم غیر مرئی که با جمال خود انسان را می فریبد / دانستن = شناختن / پویان = پوینده و شتابان ]
ای ساربان ، برای من خبر و پیامی بیاور ، زیرا من از خصم خود بی خبرم و از بدگویان و ملامتگران هم واهمه ای ندارم . [ ساربان = ( «سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است) ، کاروان سالار ، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند / اندیشه = ترس و بیم ]
مرد راه عاشقی کسی است که جور و جفای معشوق را تحمّل نماید و آن را منّت و احسانی بر خود بشمارد ، نه اینکه ناله سر دهد و بگوید که نمی توانم رقیبان و ملامتگران را تحمّل نمایم . [ منّت داشتن = مرهون احسان کسی بودن و احسان وی را پذیرفتن ]
ای بزرگوار ، اگر آدمی هستی ، سعدی را به دلیل دلدادگی و عشق سرزنش نکن ، زیرا کسی که به زیبارویان تمایلی ندارد ، در زمرۀ آدمیان به شمار نمی آید . [ خواجه = لقبی است برای وزیران ، آقا و سرور ، شخص بزرگ و مهتر / آدمی = انسان ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…