شرح و تفسیر ترجیح نهادن نخچیران ، توکل را بر اجتهاد در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
آورده اند در مرغزاری خوش که نسیم آن ، بوی بهشت را معطر کرده بود و عکس آن روی فلک را منور گردانیده ، از هر شاخی هزار ستاره تابان و در هر ستاره ای سپهر حیران …. و وحوش بسیار به سبب چراخور و آب در خصب نعمت بودند ، لیکن به مجاورت شیر ، آن همه نعمت و آسایش منقص بود . روزی جمع شدند و به نزدیک شیر رفتند و گفتند : تو هر روز پس از رنج بسیار و مشقت فراوان از ما یکی شکار می کنی و ما پیوسته در بیم و هراسیم و تو در رنج و تلاش ، اکنون چیزی اندایشیده ایم که تو را از آن فراغت و …
متن کامل حکایت نخچیران و شیر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
قوم نخچیران به شیر گفتند : رها کردن توکل و از پی کسب و تلاش رفتن ، ناشی از ضعف ایمان مردم است . مردم به تلاش می افتند تا لقمه ای به اندازه حلق خود فراهم آرند . و هر کس به اندازه حرص و آزش می کوشد و می جوشد تا به مقصودش برسد پس هرچه انسان حریص تر باشد سعی اش نیز به همان نسبت بیشتر است . [ نیکلسون می گوید : ضعف و سستی ایمان ، مردان را به اعمال ناشی از انگیزه های خود پرستی می کشاند . هر اندازه خود پرستی و انانیت آنان بیشتر باشد . اعمال آنان باطل تار و ریاکارانه تر است . ]
هیچ کسب و تلاشی از توکل بهتر نیست . چه چیزی از تسلیم شدن در برابر تقدیر خدا پسندیده تر است . [ صوفیه تسلیم را نزدیک ترین مرتبه به توحید ذاتی و برترین مرتبه در سیر فی الله می دانند . جرجانی می گوید : تسلیم عبارت است از فرمانبرداری از خدا و ترک اعتراض از آنچه مورد رضایت او نیست و با خشنودی ، قضای الهی را پذیرفتن . ]
آنانکه از توکل غافل هستند و از پی اسباب دنیوی می روند . ای بسا از بلائی به سوی بلائی دیگر بگریزند و ای بسا بلای دومی عظیم تر و سخت تر از بلای اولی باشد مانند اینکه از مار فرار کنند و گرفتار اژدها شوند .
انسان برای نیل به مقصود خود حیله ها بکار می برد و تدبیرها می اندیشد ولی همین حیله ها و تدبیرها دام او می شود و انسان چیزی را که جانفزای خود می پندارد ای بسا جان ستان او شود .
مثلا انسان درها را به روی مردم می بندد تا از گزند دشمن خود دور بماند در حالیکه دشمن در خانه او ساکن است . حیله فرعون نیز از همین سنخ بود . [ دشمن اصلی انسان نفس اماره است در حالیکه او از این امر غافل است . اشاره بیت به حیله فرعون است که درها را بست در حالیکه دشمن او یعنی حضرت موسی (ع) در خانه او رشد کرد و به موقع ، اساس حکومت وی را به باد فناداد . ]
فرعون کینه توز صدها هزار کودک را کشت ولی آنکس که به دنبالش بود در خانه اش سالم به سر می برد . [ فرعون که پسران بنی اسرائیل را می کشت تا حکومتش تباه نشود غافل از این بود که بر هم زننده کاخ حکومتی او یعنی حضرت موسی (ع) در سرای او پرورش می یابد . ]
چون چشم ما دچار بیماری ظاهر بینی است پس باید این دیده ظاهرین را در دید حضرت دوست محو و فانی کنی تا در دیدن حقیقت امور به خطا نروی .
به جای دید ما دید حضرت دوست ، بهترین عوض است . یعنی اگر دید خود را در دید حضرت حق محو و فانی کنیم و به جایش دید او را به دست آریم این کار پرفایده ترین داد وستد است زیرا در دید حضرت حق همه مطلوب ها و مقصودها حاصل آید .
برای مثال ، تا وقتی که طفل هنوز قدرت بدنی نیافته و پا نگشاده و راه نیفتاده است بر دوش پدرش می نشیند . [ بیت فوق تمثیلی است برای تبیین این مطلب که هر کس از جهد و تلاش و تدبیر شخصی خود دست کشد و توکل پیشه کند از رنج و تشویش عمل بیاساید . این ابیات که از زبان نخچیران گفته آمده مبین عقیده آن دسته از صوفیه است که توکل را با سعی بشری منافی می دانند ولی مولانا این نظر را نمی پذیرد . ]
همینکه طفل نیرومند می شود و دست و پایش نیرو و قوتی می گیرد دچار زحمت و مشقت می گردد . زیرا بار مسئولیت خود را باید خود بر دوش کشد . (عنا ، کور و کبود به معنی زحمت و مشقت است) .
مثال دیگر ، ارواح انسانها پیش از آنکه در کالبدهای عنصری و مادی که دارای دست و پا و اعضاء و جوارح است وارد شوند و به جهان محسوسات هبوط کنند در حالت تجرد و روحانیت محض بودند و از مرتبه وفا به مرتبه صفا پرواز می کردند . [ ارواح آدمیان تا وقتی که در عالم مجردات و فوق الاسباب زندگی می کردند هیچ رنج و تشویشی نداشتند اما همینکه به جهان اسباب هبوط کردند و اوصاف متضاد از حرص و قناعت بر آنها غالب آمد و قهرا تردد میان اوصاف متضاد روح آدمی را جریحه دار می کند . ]
وقتی که روح های ما با فرمان “اهبطوا = هبوط کنید” مقید و محبوس در کالبدهای جسمانی شدند به صفاتی مانند خشم و آز و قناعت یا به هواهای نفسانی خرسند شدند . [ اهبطوا مقتبس است از آیه 36 و 38 سوره بقره و 24 سوره اعراف . در آیه 38 سوره بقره آمده است . ” گفتیم فرود آیید جملگی شما از بهشت . اگر هدایتی از من به سوی شما رسید . آنها که هدایت مرا پیروی کنند . نه بیمی دارند و نه اندوهی ” ]
ما بندگان و مخلوقات ، خانوار و روزی خوار حضرت حق تعالی هستیم و طفلان شیرخوار او و همچنان به درگاه او نیازمند هستیم . [ پیامبر (ص) می فرمایند : ” همه مردم خانوار خداوند هستند و کسی که برای مردم سودمندتر باشد نزد خدا محبوب تر است ” ]
آن خداوندی که از آسمان باران می باراند . هم او قادر است که از رحمت و احسان خویش بر بندگانش نان و روزی دهد . [ مفاد این بیت تایید توکل فاقد سعی و عمل است از زبان نخچیران . با این براهین قاطع و دلائل دلنشین ، زنجیره بحث به انتها نمی رسد و مولانا ، دلائلی دیگر در رد این مسئله از زبان شیر اقامه می کند و بدین سان این بحث دلکش اوجی دیگر می گیرد . ]
دکلمه ترجیح نهادن نخچیران ، توکل را بر اجتهاد
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…