ساختن مسجد ضرار در رقابت با مسجد قبا | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2825 تا 2847
نام حکایت : منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان
بخش : 1 از 8 ( ساختن مسجد ضرار در رقابت با مسجد قُباء )
منافقان در رقابت با مسجدِ قُباء ، مسجدِ ضِرار را پی می افکنند و از پیامبر (ص) درخواست می کنند که در آن مسجد نماز گزارد . و ادعا می کنند که بنای این مسجد ، جهتِ اطعام مساکین و ایوایِ بی پناهان است . پیامبر (ص) به ایشان می فرماید : فعلاََ عزمِ سفر به منطقۀ تبوک را دارم و چون از این غزوه بازگردم بدان مسجد درآیم . پس از بازگشت از تبوک ، …
متن کامل « حکایت منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
سزاوار است که یک مثال دیگری در مورد گمراهی از قرآن بیاوریم ، به شرط آنکه تو بدان گوش فرا دهی . [ اشاره است به آیات 107 تا 110 سورۀ توبه « و آنان که ساختند مسجدی از بهرِ زیان زدن به آیین اسلام و رواج کفر و تفرقه میان مؤمنان و یاری دادن به کسانی که پیش از این به پیکار با خدا و رسولش برخاستند و (با همه اینها) سوگند استوار یاد می کنند که قصدی جز نیکی ندارند ، ولی خدا گواهی دهد که ایشانند دروغگویان ، هرگز در آن مسجد به نماز مایست . بلکه در مسجدی سزاوار است به نماز ایستی که از نخستین روز ، بنیادش بر پروا بوده است . در آن مسجد ، مردانی به سر برند که دوست دارند خود را از زشتی ها پاک کنند و خداوند دوست دارد پاکی جویندگان را ، آیا کسی که بنیاد مسجد خود را بر پروا و خشنودی خدا بر پا ساخت بهتر است یا آنکه بنیاد مسجد خود را بر کنارۀ سیلگاهی که آب پایه آن را شُسته و روی به ویرانی نهاده و سرانجام ، آن پایه به دوزخ افتد . و خداوند ستمکاران را دوست نمی دارد و همواره آن بنایی که برآورده اند پریشانشان کند تا آنگاه که دلشان پاره پاره شود و خداوند دانا و فرزانه است »
منافقان در این بازی کجِ خود ، به صورت های مختلف با پیامبر (ص) ستیز می کردند . ( شرح کفافی ، ج 2 ، ص 283 ، [ جفت و طاق = شرح بیت 1045 دفتر اوّل . در آن دفتر ، این تعبیر در مورد اختیار کردن امور احتمالی و فرضی بکار رفته است و گویا در اینجا نیز به نحوی با همان معنا مرتبط باشد . یعنی منافقان از سرِ کینه و حِقدِ شدید خود سعی می کردند صورتهای مختلف و راههایِ گوناگونِ ستیز را با پیامبر (ص) مورد نظر قرار دهند . ]
منافقان گفته بودند که ما برای ارجمند کردن آیینِ محمّدی ، مسجدی می سازیم ، در حالی که نیّتِ آنان چیزی جز کفر و بازگشت از دینِ محمّدی نبود .
منافقان بدینسان به کج رفتاری و ناسازگاری پرداختند و مسجدِ دیگری در کنار مسجدِ پیامبر (ص) ساختند . [ منظور از مسجدِ او همان مسجدِ قُباء است که روستایی بوده است در مدینه . ( شرح کفافی ، ج 2 ، ص 284 ) ]
هر چند فرش و سقف و گنبدِ مسجد آراسته بود ولی نیّتِ منافقان پراکنده کردن جمعیتِ مؤمنان بود .
منافقان با شیون و التماس نزدِ پیامبر (ص) آمدند و مانند شتر در محضرِ او زانو بر زمین زدند . [ تصویری است دقیق از روحِ پلید و سالوس گرانۀ اهلِ نفاق که برای پیشبرد مقصودِ خود به هر دری می زنند و به هر وسیله ای متوسل می شوند . ]
آنها گفتند : یا رسول الله از روی لطف و احسان ، قَدم رنجه بفرما و به سوی مسجدِ ما نیز تشریف بیاور . [ مُحسِنی = احسان ]
تا مسجدِ ما از گام های تو ، فرخنده گردد . روزگارِ تو تا به روزِ رستاخیز ، شکوفا و خرّم باد . [ مصراع دوم ، جمله دعایی است ]
این مسجد ، برای روزهای بارانی و پُر گِل و لای است و این مسجد ، برای روزهای مبادا و ایامِ فقر و بینوایی است .
تا شخصِ غریب در آن مسجد برای خود ، احسان و سرپناهی پیدا کند و بر اثر این خیر خواهی ها ، امثالِ این مکان های خدمت فراهم شود . [ یا این مسجد بر اثر آمد و رفت های مردم ، رونق گیرد ( شرح کفافی ، ج 2 ، ص 284 ) ]
خواستم تا شعائر مذهبی ، فراوان و رایج شود زیرا همنشینی با یاران ، هر کارِ تلخی را شیرین می کند .
ساعتی به آن مکان تشریف بیاور ، درونِ ما را پاک کن و ما را به نامِ نیک مشهور و معروف فرما .
مسجد و اهلِ مسجد را مورد لطف و نوازش خود قرار ده . زیرا تو همانند ماه تابانی و ما همچون شبِ تار . لحظه ای با ما همنشین شو .
با ما همنشینی کن تا شبِ ما از جمالِ تو همانند روز ، روشن شود . یعنی با فروغ روحانی خود درونِ تاریکِ ما را روشن کن . ای پیامبری که جمالِ معنوی تو همانند آفتابی است که شبِ درونِ ما را روشن می کند .
ای کاش ، آن منافقان این سخنان را از صمیمِ دل می گفتند تا مقصودِ آنان حاصل می شد .
ای دوستان ، آن سخنان نغز و دلنشینی که از صمیمِ دل برنیاید . مانند سبزه ای است که در سرگین زار بروید . [ اشاره است به حدیث « بپرهیزید از سبزۀ رُسته در سرگین زار ( احادیث مثنوی ، ص 65 ) ]
ای پسر ، آن سبزۀ رُسته در سرگین زار را از دور تماشا کن و سپس از آن عبور کن . زیرا آن سبزه شایستۀ خوردن و بوییدن نیست . [ ای پسر = شرح بیت 19 دفتر اوّل ]
به لطف و نیکویی آدم های بی وفا روی میاور . زیرا نیکویی آنان همانند پلِ ویران است . این سخن را خوب گوش کن .
اگر ابلهی روی آن پُل راه برود . هم پُل می شکند و هم پای او .
هر جا که لشکری شکست می خورد . این شکست به سببِ یک مشتِ آدمِ سُست عُنصرِ نامَرد است .
یکی از این نامَردانِ سُست عُنصر با هیبتِ مردانه ، سِلاح به دست می گیرد و واردِ آوردگاه می شود . آدم های ساده لوح همینکه او را با آن هیبتِ عجیب می بیند دلگرم می شوند . و با خود می گویند : یاورِ حقیقی ما سر رسید . یعنی الآن است که دشمن تار و مار شود . [ یارِ غار = شرح بیت 2252 همین دفتر ]
آن نامرد همینکه چکاچاکِ سِلاح ها را می بیند ، پا به فرار می گذارد و با رفتن او کمرِ تو می شکند .
این سخن طولانی است و اگر بخواهیم آن را به تفضیل بیان کنیم حرف ، بسیار می شود و در نتیجه مقصودِ اصلی ما در لابلای آن پنهان می گردد . [ اینگونه ابیات نشان می دهد که مولانا از حقایق و اسرارِ الهی آکنده و سرشار بوده و از آنچه می دانسته شمّه ای بیش نگفته است . ]
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…