تصدیق کردن اَستر جواب های شتر را و اقرار آوردن | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر سوم ابیات 3407 تا 3430
نام حکایت : حکایت درویشی که در کوه خلوت کرده بود و بیان حلاوت خلوت
بخش : 12 از 12 ( تصدیق کردن اَستر جواب های شتر را و اقرار آوردن )
درویشی در کوهساری به دور از خلق می زیست . در آن کوهسار ، درختان سیب و گلابی و انار ، فراوان یافت می شد و او از آن تغذیه می کرد و در همانجا نیز به مراقبه و ذکر و فکر مشغول بود . روزی آن درویش با خدای خود عهد می کند که هرگز میوه ای از درخت نچیند و تنها به میوه هایی بسنده کند که باد از شاخساران بر زمین می ریزد .درویش مدّتی بر این پیمان ، پایدار ماند تا آنکه قضای الهی ، امتحانی برای او رقم زد . از آن پس دیگر هیچ میوه ای از شاخه ها بر زمین نمی ریخت و …
متن کامل « حکایت درویشی که در کوه خلوت کرده بود و بیان حلاوت خلوت » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
قاطر گفت : ای شتر ، حق با توست . این حرف را زد و چشمانش لبریز از اشک شد .
مدّتی گریه کرد و سپس به پای شتر افتاد و گفت : ای برگزیدۀ پروردگار بندگان .
چه ضرری دارد که تو به برکتِ وجودِ فرخنده ات مرا به خدمت و بندگی قبول کنی .
شتر در جوابش گفت : حال که نزدِ من به قصورِ خود اعتراف کردی . برو که از گزند و آفاتِ روزگار نجات پیدا کردی .
چون انصاف را رعایت کردی و حقِ مطلب را ادا نمودی . از بلا نجات یافتی . تو ابتدا دشمن بودی . امّا اینک جزو دوستانی . [ وَلا = دوستی ]
اخلاق و سِرشتِ بَد در ذاتِ تو ، فطری نیست . زیرا اگر کسی فطرتاََ بَد باشد . چیزی جز حق ستیزی و انکار از او سر نمی زند . [ جُحود = انکار ]
کسی که به خطای خود اعتراف می کند و طالبِ توبه می شود . بَدی او جنبۀ غَرَضی دارد نه ذاتی .
مانندِ حضرت آدم (ع) که لغزش و خطایش جنبۀ عَرَضی داشت . ناگزیر بلافاصله توبه کرد .
امّا چون گناه و خطای ابلیس ملعون ، ذاتی بود نتوانست به سویِ توبۀ گرانبها راه پیدا کند . ( نفیس = گرانبها ، مرغوب ) [ در هر که بَدی به صورتِ ملکۀ راسخه درآید امیدی به هدایتِ او نرود . ]
برو که هم از خود رهیدی و هم از صفاتِ بَد و هم از زبانۀ آتش و هم از دندانِ وحوش . [ دندانِ دَد = اشاره به تجسّمِ اعمالِ زشت دارد که در قیامت به صورتِ مار و عقرب مجسّم می شود . رجوع شود شرح بیت 2791 دفتر سوم ]
برو که اکنون به اقبال دست یافتی و خود را به نیک بختیِ جاودانه رساندی . [ سَرمَدی = همیشگی ، جاودانه ]
تو حقیقتِ « داخل شو در میان بندگانم » را یافتی . و حقیقتِ « داخل شو در بهشتم » را دریافتی . [ اشاره به آیه 29 و 30 سورۀ فَجر « در زمرۀ بندگانم درآی . و در بهشتم درآی » حکیم سبزواری گوید : در مقامِ طریقت و حقیقت ، جنّت به سه قسم است : جنة الافعال ، جنة الصفات و جنة الذّات ( شرح اسرار ، ص 321 ) ]
خود را در میانِ بندگان خدا جای دادی و از راهی نهانی به بهشتِ جاودانه رفتی و رستگار شدی . [ خُلد = بهشت ]
گفتی که ما را به راهِ راست هدایت کن و او دستِ تو را گرفت و به سویِ نعمت های بهشت برد . [ اِهدِنا = ما را هدایت کن ]
ای عزیزِ من ، آتش بودی و سپس نور شدی . غوره بودی و سپس انگور و مَویز شدی یعنی به نهایتِ رُشد و کمال رسیدی . [ ابتدا یکپارچه شهوت و میلِ شیطانی بودی امّا بر اثرِ ارشادِ هادیانِ صالح به مقامِ روحانی و کمالِ عقلانی رسیدی . ]
ستاره بوید و سپس به خورشید مبدّل شدی . از این به بعد شادمان باش . حق تعالی به راستی و درستی داناتر است . [ ابتدا بشرِ معمولی بودی امّا بر اثرِ طاعت و ریاضت به اوجِ عالیِ مقامِ انسانی رسیدی و انوارِ هدایتت عالمگیر شد . ]
ای ضیاء الحق حسام الدین چَلَبی ، شیرینی خود را در حوضِ شیر بریز . [ لاهوری و اکبرآبادی و حکیم سبزواری گفته اند : «شهد» کنایه از بیانِ جذّابِ حسام الدین و «شیر» کنایه از نظم مثنوی است . یعنی با بیان شیوا و روحانی حسام الدین ، مثنوی لذّتِ مضاعفی پیدا می کند ( شرح مثنوی ولی محمّد اکبرآبادی ، دفتر چهارم ، ص 154 ) . امّا انقروی «شهد» را کنایه از ذوقِ روحانی و عرفانی ، و «شیر» را کنایه از طبیعتِ بشری می داند . ( شرح کبیر انقروی ، ج 11 ، ص 1120 ) بر این تقدیر معنی بیت اینست : ای حسام الدین ذوقِ عرفانی خود را به قلبِ مبتدیان بزن تا طبیعتِ بشری و نفسانی آنان را به کمال مبدّل کنی . مولانا از حسام الدین می خواهد که نفوذِ روحانی خود را در موردِ طالبان مبتدی بکار گیرد . نیکلسون با نظر انقروی موافق است ( شرح مثنوی معنوی مولوی ، دفتر چهارم ، ص 1653 ) ]
تا آن شیر از تغییر مزه نجات یابد و از دریای مزه ، طعم هایی پیدا کند . [ نفوذِ روحانی انسانِ کامل سبب می گردد که طالبِ مبتدی دچارِ فسادِ اخلاقی و شخصیّتی نشود . ]
چون آن حوضِ شیر ( قلبِ مبتدی ) به دریای الهی پیوست . خود دریا می شود . و چون دریا شد از هر تغییر منفی و ناگواری نجات پیدا می کند . [ اَلَست = شرح بیت 1241 دفتر اوّل ]
آن حوضِ شیر ( قلب مبتدی ) چون بواسطۀ نفوذِ روحانیِ تو به دریای شیرینِ حقیقت راه پیدا کرد . زآن پس دیگر هیچ آفت و گزندی در او اثر نکند .
ای شیر خدا مانندِ شیر ، چنان غرّشی بکن که تا آسمان هفتم برود .
آن جانی که ملول و افسرده است از این هنگامه چه خبر دارد ؟ موش چگونه ممکن است که به عظمتِ غرّشِ شیر پی ببرد . [ آدمیان موش صفت که تابعِ هوای نَفس اند . از بانگِ ارشادِ اولیاء الله چه می فهمند ؟ مسلماََ چیزی نمی فهمند زیرا قابلیّت فهم آن را ندارند . ]
ای حسام الدین چَلَبی ، احوالِ خود را برای هر شخصِ دریا دل و نیک سِرشت با آبِ طلا بنویس . [ مثنوی معنوی در واقع شرحِ احوال و مقاماتِ معنوی حسام الدین و جمیعِ عرفای راستین است . و صاحبدلان از آن بخوبی استفاده می کنند . در مناقب العارفین آمده است که مولانا مثنوی را می سرود و حسام الدین با سرعت و دقّت می نوشت . مصراع اوّل بدین موضوع اشارت دارد . ]
این سخن روح افزا مانندِ آبِ رود نیل است . پروردگارا این سخن والا را در نظرِ قبطی خون بنما . [ همانطور که در مقدمۀ عربی دفتر اوّل آمده است . مثنوی همچون رود نیل است . مطالبِ آن برای بَد دلانِ قبطی سیرت ، ناگوار و خون آلود بنظر می رسد . امّا برای حق باوران ، حیات بخش . حکایت بعد در بیان همین مطلب است . ]
شرح و تفسیر
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…