تتمه اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2780 تا 2792
نام حکایت : بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است
بخش : 14 از 15 ( تتمه اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را )
حکایت کرده اند که معاویه در گوشه ای از کاخ خود خوابیده بود . درهای ورودی کاخ از اندرون بسته بود تا کسی مزاحم خواب او نشود . او در خوابی ژرف فرو رفته بود که ناگهان ، شبحی او را از خواب بیدار می کند . معاویه آسیمه سر از خواب بیدار می گردد ولی کسی را نمی بیند پیشِ خود می گوید : همۀ درهای کاخ که بسته است ، پس این شخصِ موهوم از کجا به اندرون درآمده است ؟ برمی خیزد و به جستجو می پردازد و بالاخره با شبحی برخورد می کند و به او می گوید : کیستی ؟ پاسخ می دهد : ابلیس ، معاویه می پرسد : چرا مرا بیدار کردی ؟ می گوید : وقتِ نماز است ، تو را بیدار کردم تا فوراََ …
متن کامل « حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
عزازیل (ابلیس) گفت : ای فرمانروای والا ، باید نیرنگ خود را برای تو آشکار کنم . [ عزازیل = نام شیطان است پیش از مطرود شدن از درگاه الهی ( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ، ج 6 ، ص 302 ) این نام سریانی و عبرانی است ( تاریخ بلعمی ، ج 1 ، ص 67 ) ]
اگر آن موقع نمازت از دست می رفت و به اصطلاح قضا می شد ، از روی دردِ دل ، آه و شیون می کردی .
آن احساسِ اندوه و شیون و تضرعی که به واسطۀ فوتِ نماز به تو دست می داد . ارزش و مقامِ معنویش از دویست ذکر و نماز نیز فراتر می رفت .
من تو را از بیمِ آن بیدار کردم که مبادا چنان آهِ سوزانی حجاب ها را بسوزاند . [ در نتیجۀ سوختن حجاب ها ، مقامِ قربِ بیشتری پیدا کنی . ضمناََ کلمۀ «نهیب» با «حجاب» قافیه شده . زیرا طبقِ قاعدۀ اماله چنین امری جایز است . پس «حجاب» را باید «حجیب» خواند . اماله = شرح بیت 669 دفتر اوّل ]
تا تو چنان آهِ سوزانی پیدا نکنی و بدان وسیله راهی به روحانیت و تقرّب برای تو حاصل نشود .
من موجودی حسودم و به علّتِ حسادتی که دارم این کار را کردم . من دشمن آدمیزاد هسنم و کارِ اصلی من نیرنگبازی و کینه توزی است .
معاویه به ابلیس گفت : اینک حرفِ راست زدی و تو راستگویی . این کار یعنی حیله گری از تو برمی آید و تو شزاوارِ چنین عملی هستی .
تو مانند عنکبوت هستی که مگس شکار می کنی . ولی ای سگ صفت ، من مگس نیستم . بیهوده مزاحمِ من مشو . [ در اینجا «مگس» مظهر انسان های سُست نهاد و فاقد قدرتِ روحی است . ]
من باز شکاری سفیدی هستم که فقط شاهِ عالَمِ وجود ، مرا شکار می کند . و اِلّا عنکبوتی حقیر چگونه می تواند تارهای ضعیفِ خود را در اطرافِ من بِتَنَد ؟ [ من که بازِ بلند پروازِ عالَمِ معنا هستم کی اسیر تارهای حیلۀ تو می شوم ؟ ]
بهوش باش ، برو تا می توانی مگس شکار کن و مگس ها را به سویِ نیرنگ خود دعوت کُن . [ مگس به دوشاب علاقه دارد . ولی تو مگسان را به هوای دوشاب بر سرِ دوغ می کشانی . خلاصه انسان های سُست نهاد را می فریبی . شرح بیت 2133 دفتر دوم ]
و تازه اگر تو ، مگسان را به سویِ شهد و عسل هم که دعوت کنی ، قطعاََ آن هم دروغ و نیرنگ است .
تو که مرا بیدار کردی ، در حقیقت بیدار کردن نبود بلکه خواب کردن من بود . یعنی می خواستی من آهِ پُر سوز و گداز پیدا نکنم و بدین وسیله مقرّبِ درگاهِ حق نشوم . تو به من کشتی را نشان دادی ، ولی در واقع آن ، کشتی نبود بلکه گِردابِ هلاکتبار بود .
تو ای ابلیس ، مرا به خیری دعوت کردی تا مرا از خیرِ بالاتر و برتر محروم نمایی . [ زیرا حسرت و ندامت بر نمازِ فوت شده ، مایۀ بیداری و تنبّه بنده می شود . دلِ او می شکند و از این شکستگی ، تعالی روحی حاصل می شود که خدا نزدِ شکسته دلان است . ]
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…