به میدان خواندن بنی اسرائیل را برای حیلت منع ولادت | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر سوم ابیات 855 تا 871
نام حکایت : خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن
بخش : 2 از 17 ( به میدان خواندن بنی اسرائیل را برای حیلت منع ولادت )
هر چند ماجرای ولادت حضرت موسی (ع) در تفاسیر قرآن کریم و تواریخ به صورت های مختلف نقل شده . ولی این مطلب موردِ اتفاق است که نجات یافتن موسی از دستِ قهر و ستمِ فرعونی با مشیّتِ الهی و عنایتِ ربّانی بوده است . تورات در نقلِ این ماجرا به اجمال و اختصار سخن گفته و از تفصیلِ آن اجتناب ورزیده است . پس از آنکه منجّمان و خواب گزاران ، فرعون را از ولادت موسی می آگاهانند . به دستور فرعون ، فرزندانِ ذکورِ بنی اسرائیل قتل عام می شوند و …
متن کامل « حکایت خواب دیدن فرعون آمدن موسی را و تدارک اندیشیدن » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
ای اسیران یعنی ای بنی اسرائیل ، به سوی میدان بروید که امید است شاه را ببینید و از او اِنعام بگیرید . [ فرعونیان با این ترفند می خواستند بنی اسرائیل را قتل عام کنند ]
همینکه بنی اسرائیل مژده این دیدار را شنیدند . از آنجا که تشنه و حریصِ دیدنِ فرعون بودند . [ ادامه معنا در بیت بعد ]
آنان فریب خوردند و بدان جانب شتافتند و خود را آراستند تا آب و تاب و جلوه ای داشته باشند . [ مولانا حال و روز بنی اسرائیل را به وضعیّتِ رقّت بارِ مصریان آسیای صغیر تشبیه می کند و حکایت ذیل را نقل می کند . ]
مغولان در سرزمینِ روم ( آسیای صغیر ) نقشه ای کشیدند و به مصریان گفتند : ما فقط به دنبالِ یکی از شما هستیم . جملگی در یک جا جمع شوید تا آن شخص را پیدا کنیم و باقی خلاص شوند . بدین ترفند ناجوانمردانه همۀ مصریان را گِرد آوردند و آنان را گردن زدند .
شاید از ظاهر حکایت جنین مستفاد شود که این قتل عام در مصر رُخ داده باشد ولی با توجه به لفظ «کاینجا» در بیت 858 روشن می شود که این کشتار در سرزمینِ روم ( آسیاص صغیر ، ترکیه کنونی و محل اقامت مولانا ) رخ داده است . زیرا به گواهی تاریخ ، مغولان هرگز نتوانسته بودند بر مصر غالب شوند . هر چند که بدان حریص بودند .
چنانکه مغولانِ حیله گر در سرزمین روم به مصریان گفتند : ما از مصریان ، فقط یک نفر را می خواهیم و با سایر آنها کاری نداریم .
همۀ مصریان را در اینجا گِرد آورید تا شخصِ موردِ نظر را پیدا کنیم .
هر یک از مصریان که بدانجا می آمدند . مغولان می گفتند : ای آن شخصِ موردِ نظر نیست و به او می گفتند : ای آقا بیا و در این گوشه بنشین .
خلاصه با همین روشِ حیله گرانه همۀ مصریان را در یک جا جمع کردند و گردن همۀ آنان را زدند .
این کشتار بر اثرِ نافرخنده بودن این امر بود که مصریان به بانگِ مؤذن که ایشان را به اقامۀ نماز دعوت می کرد هیچ نوع اظهارِ نیازی نمی کردند یعنی اعتنایی بدان بانگ نمی نمودند . [ داعی الله = دعوت کننده به سوی خدا ، مؤذن / نیاز بردن = عرض حاجت کردن ، اظهار نیاز کردن ]
امّا دعوتِ حیله گرانۀ مغولان ، مردم مصر را به سوی قهر و عذاب کشاند . پس ای کسی که رسیده و پخته ای تو نیز از مَکرِ شیطان حذر کن .
به ناله و بانگِ درویشان و نیازمندان گوش فرا ده . تا بانگِ شیطان صفتانِ مکّار ، گوشِ باطنِ تو را کر نکند . ( شرح کبیر انقروی ، جزو اوّل ، دفتر سوم ، ص 335 ) ( بنوش = فعل امر از نیوشیدن به معنی گوش کردن ، شنیدن ) [ برخی مصراع دوم را اینگونه معنی کرده اند : تا ندای حیله گران به گوشِ تو نرسد . ( نثر و شرح مثنوی شریف ، دفتر سوم ، ص 98 ) ]
اگر می گویی که گدایان ، آزمند و بد سیرت هستند . در میانِ شکمبارگان بگرد و صاحبدلان را پیدا کُن .
برای مثال ، در ژرفنای دریا گوهر با سنگ های معمولی درآمیخته و مایه های فخر نیز با ننگ ها درآمیخته است . [ خوارزمی گوید : جُستنِ اهلِ دل ، از آیینه و یا شانه باید آموخت که آن یک ، خدمتِ هر روی کند و این یک ، شانه کاری هر موی نماید تا باشد که رویِ زیبایی یا جَعدِ مُشک سایی بدست آید ( جواهر الاسرار ، دفتر سوم ، ص 508 ) ]
پس بنی اسرائیل به جوش و خروش درآمدند و از بامداد به سوی میدان شهر شتابان راهی شدند .
وقتی که فرعون با حیله و نیرنگ ، بنی اسرائیل را به میدان شهر کشانید . رویِ شادابِ خود را به آنان نشان داد .
آن شاهِ جبّار به آن مردم ، بسی دلداری داد و به آنان هدیه هایی بخشید و نیز وعدۀ عطایای دیگر داد . [ قُباد = پسر انوشیروان ملقّب به شیرویه ، گویند که وی پانزده برادر خود را به کشتن رسانید ( لغتنامۀ دهخدا ، ج 38 ، ص 137 ) در این بیت ، منظور مطلقِ پادشاه جبّار است و هیچگونه اشاره ای به قُبادِ پادشاه نیست . ]
سپس فرعون به آنان گفت : برای حفظِ جانِ خود ، امشب در همین میدان بخوابید .
بنی اسرائیل در جواب گفتند : ما خدماتِ بسیاری به تو می کنیم و اگر تو بخواهی یا شب که هیچ ، حتّی یک ماه در همین میدان می مانیم .
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…