شرح و تفسیر غزل شماره 6 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 6 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 6 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : دیوان اشعار حافظ شیرازی غزل شماره 6

متن کامل ابیات 1 الی 7

1) به ملازمان سلطان که رساند این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

2) ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم / مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

3) مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیندیش و غلط مکنم نگارا

4) دل عالمی بسوزی چو عذار بر فروزی / تو از این چه سود دازی که نمیکنی مدارا

5) همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی / به پیامِ آشنایان بنوازد آشنا را

6) چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی / دل و جان فدای رویت بنما عذارِ ما را

7) به خدا که جرعه ای ده تو به حافظِ سحرخیز / که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

شرح و تفسیر غزل شماره 6 دیوان حافظ شیرازی

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را


به مصاحبان جانان این تقاضا و تمنا را چه کسی می رساند که به شکرانه سلطنت یعنی شکرانه زیبایی ، عاشق مسکینی چون مرا از نظر دور مدار . [ مراد از «که» در مصراع اول اسم است به معنی چه کسی و «که» در مصراع دوم حرف بیان است . مراد از «سلطان» جانان است و مراد از «ملازمان» مصاحبان می باشد . کلمه «دعا» مدعا و مطلوب را می رساند ]

ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم / مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را


از رقیب دیو سیرت یعنی رقیبی که خوی شیطانی دارد به سرور و آقای خود پناه می برم یعنی به جانان خود پناهنده می شوم . شاید که آن شهاب ثاقب یعنی جانان ، کمکی به من بنماید و محض رضای خدا با شراره های خود ، رقیب را بسوزاند و محو نماید . [ دیو = شیطان . سیرت = خُلق و خوی . پناهم = التجا می برم . مگر = شاید . شهاب = آتش پاره ای مشتعل است از کرۀ نار که در نزدیکی فلک قرار دارد بعضی افراد از روی بی اطلاعی شهاب را ستاره تصور کرده اند و گویند ستاره ای افتاد . ثاقب = مشتعل و سوزان که شهاب ثاقب به معنی شهاب سوزان است . خدای = بزرگ ، سرور ، آقا و صاحب که در شعر قدما خیلی بکار رفته است ]

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا


اگر مژگان سیاهت به ریختن خون ما اشاره کرد . مواظب گول و فریب او باش و کار غلط مکن ای نگار . یعنی اگر مژگان سیاهت برای ریختن خون ما ، مکر و حیله بکار برده و فریبت داد. گول او را مخور و از فریبش غافل مشو ، چه اگر ما را بکشی بعد از کشتن ما پشیمان می شوی زیرا عاشقی چون ما دیگر پیدا نمی کنی .

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی / تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا


دل عشاق بسیاری را می سوزانی وقتی گونه های خود را می افروزی . یعنی وقتی سرخ می شوی نمی دانم از این کار چه فایده می بری که مدارا نمی کنی . حاصل اینکه از زیبا ساختن خود و از سوزاندن دل عشاق چه سود و چه نفعی به تو می رسد که با آنان مدارا نمی کنی و هر کدام را به خدمت نمی گماری . [ عذار = اکثر شعرا آن را به معنای رخ بکار می برند و کلمه برفروزی قرینه است برای همین معنا . چون سرخ شدن در رخ است ]

همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی / به پیامِ آشنایان بنوازد آشنا را


تمامی شب را به این امید می گذرانم که نسیمِ صبح از آشنایی برایم پیامِ محبت بیاورد تا مایه نوازش و تسلای خاطرم گردد .

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی / دل و جان فدای رویت بنما عذارِ ما را


هولِ دشوار رستاخیز را با هجران خود در دل های مهرورزان پدید آوردی ، جان و دل فدای رخسار تو باد . روی نهان مکن . [ نمودی = نمودار مکن ]

به خدا که جرعه ای ده تو به حافظ سحرخیز / که دعای صبحگاهی اثری کند شما را


برای خاطر خدا به حافظ سحرخیز از باده وصل ات و یا از باده حُسن ات جرعه ای بده تا دعایی که هنگام صبح می کند برای شما اثری داشته باشد . زیرا برای مستجاب شدن دعاها ، وقت سحر اشرف اوقات است .

دکلمه غزل شماره 6 دیوان حافظ شیرازی

دکلمه غزل شماره 6 دیوان حافظ شیرازی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

ا

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه
Tags:
فقیه

View Comments

  • سلام و سپاس از شرح و تفسیر عالی مختصر و مفیدتون

  • سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به کارتون ادامه
    بدین

Share
Published by
فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago