شرح و تفسیر غزل شماره 22 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
من هیچ رویی را تا بدین حد ظریف و زیبا ندیده ام و نیز هیچ مویی این قدر دلخواه و دوست داشتنی نیست . [ دلبندی = اسیر کنندگی و پای بندی دل ]
اگر یار سنگدلِ سیمین تن چهرۀ خود را بپوشاند ، باز هم زیبایی او آشکار خواهد شد . همچنان که مُشک ، پرده دَر است و نمی تواند بوی خوش خود را پنهان نگه دارد . [ مُشک = ماده ای است سیاه رنگ که در زیرِ شکم جنس نرِ آهوی خُتن قرار دارد و بسیار خوشبو و معطر است / غمّاز = سخن چین و پرده در ]
ای کسی که بیرون و درونت سازگارند و جمال صورت و سیرت را جمع داری . از هنگامی که چشم من دیدن آغاز کرده است ، رویی زیباتر از روی تو و حقیقتی پسندیده تر از خصائل تو ندیده ام . [ موافق صورت و معنی = آنکه درون و بیرونش سازگار است / صورت و معنی = ظاهر و باطن / خوی = خصلت ]
اگر من در اثر ناچاری و درماندگی سرگشته و سرگردانم . بر من خرده مگیر ، آنجا که تو چوگان می زنی و گوی ناگزیر است بگردد ، گناهِ سرگشتگی به گوی باز نمی گردد . همچنان که من همانند گوی سرگشتۀ چوگانِ عشق توام . [ چوگان و گوی = شرح بیت 1 غزل 17 ]
کسی که روزگاری در اثر عاشقی نفسی گرم داشته و درد و سختی او را سوزانیده باشد ، نالۀ مستان و شور و غوغای آنان را دوست دارد . [ دَم = آه ، درد ( شرح بیت 8 غزل 17 ) / سوخته است = در اینجا یعنی سوزانیده است / ها یا هوی = هیاهو ، شور و غوغا ، بانگ و فریاد ]
در بازار عشق و عاشقی سرزنش را با دادن جان می طلبیم . بگذار تا پرهیزگاران عاقبت خواه باشند .
بوستان برای زیبایی خود به چیزی نیازمند نیست ، مگر آنکه سروی چون تو در لب جویبار آن بنشیند . [ دربایستن = لازم و ضروری بودن ، لایق و سزاوار بودن ]
ای معشوق زیبا و بویای من ، اگر هزاران سال بهار تجدید شود . دیگر کسی را مانند من خوش بیان و نغمه سرای نخواهی دید .
_ بهار = فصل بهار ، شکوفه های تازه و نورُسته گل درخت نارنج و نوعی گل گاوچشم و اقحوان اصغر است ، بستان افروز که آن را تاج خروس گویند که گلی است سرخ رنگ و به عنوان گل زینتی نیز در باغ ها کاشته می شود ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی ) .
ای سعدی ، اگر نمی توانی بر دستش بوسه زنی ، چاره آن است که دست کم روی خویش را بر پایش بمالی . [ یارستن = توانستن ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…