شرح و تفسیر غزل شماره 159 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 159 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 159 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 159 دیوان سعدی شیرازی

متن کامل ابیات 1 الی 6

1) نه آن شب است که کس در میان ما گنجد / به خاک پایت اگر ذرّه در هوا گنجد

2) کلاهِ ناز و تکبّر بنه ، کمر بگشای / که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد

3) ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل / عتاب کیست که در خلوتِ رضا گنچد ؟

4) مرا شِکر منه و گُل مریز در مجلس / میان خسرو و شیرین شِکر کجا گنجد ؟

5) چو شور عشق درآمد ، قرار عقل نماند / درون مملکتی چون دو پادشاه گنجد ؟

6) نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود / مجالِ آنکه دگر پند پارسا گنجد

شرح و تفسیر غزل شماره 159 دیوان سعدی شیرازی

نه آن شب است که کس در میان ما گنجد / به خاک پایت اگر ذرّه در هوا گنجد


امشب از آن شب هایی نیست که کسی بتواند میان ما قرار گیرد و موجب جدایی گردد . به خاک پایت سوگند یاد می کنم که حتّی ذرّه هم با تمام کوچکی نمی تواند در هوای میان من و تو جای گیرد . [ به خاک پایت = قسم به خاک پای تو / گنجیدن = جای داشتن ]

کلاهِ ناز و تکبّر بنه ، کمر بگشای / که چون تو سرو ندیدم که در قبا گنجد


عشوه گری و غرور را همانند کلاهی از سر بردار و به گوشه ای بیفکن و کمربند خویش را باز کن ، زیرا من بلند قامتی چون تو ندیده ام که قبا گنجایش او را داشته باشد . [ ناز = عشوه ، عدم التفات معشوق به عاشق / قبا = جامه ای بلند که جلو آن تا پایین باز است و معمولاََ با بند و قیطان بسته می شود / کمر = کمربند / کمر گشادن = کنایه از قطع نظر و ترک کردن از کاری ]

ز من حکایت هجران مپرس در شب وصل / عتاب کیست که در خلوتِ رضا گنچد ؟


در شب وصال از من داستان جدایی را مپرس ، زیرا سرزنش های روزگار جدایی جرأت حضور در خلوتِ خشنودی ندارد . [ عتاب = ملامت و سرزنش ]

رضا = در لغت به معنی خشنود شدن و خشنودی است (لغت نامه) . و در اصطلاح ، سرور دل است به گذشتن قضا به آنچه پیش آید و نزد اهل سلوک ، رضا عبارت است از لذّت بردن در بلا و رفع کراهت و تحمّل مرارت احکام قضا و قدر است . « رضا ، مقامی است سخت شریف و خدای تعالی در کتاب خود متذکّر شده است که رضای او از بندگانش اکبر و اقدم از رضای بندگان از اوست . پس رضا باب الله اعظم است و بهشت دنیاست و به وسیلۀ آن ، دل بنده در حکم خدای قرار گیرد و سکونت یابد (الّمع فی التّصوّف ، ص 53 ، به نقل از شرح اصطلاحات تصوّف) » رضا آخرین مرحله از مراحل سیر و سلوک است که بعد از توکّل قرار دارد و عده ای از عرفا آن را حال و برخی مقام می دانند . باید دانست که مقام رضا از تسلیم شدن بالاتر است ، زیرا ممکن است انسان در برابر امری تسلیم گردد ولی راضی و خشنود نباشد .

مرا شِکر منه و گُل مریز در مجلس / میان خسرو و شیرین شِکر کجا گنجد ؟


در محفل ما گل میفشان و شکر نثار مکن ، در میان خسرو و شیرین چه جایی برای شکر اصفهانی وجود دارد . [ شکر نهادن و گُل ریختن برای کسی = کنایه از ستایش و تملّق کسی را کردن ]

شیرین = شاهزادۀ ارمنی و معشوقۀ خسرو چرویز است .

خسرو = شاهنشاه ایران از سلسلۀ ساسانیان ، پسر و جانشین هرمز چهارم است . او ایران را به چنان شکوه و جلالی رساند که تا آن زمان در دورۀ ساسانی به خود ندیده بود . داستان عشق او با شیرین ، زبانزدِ شاعران و نویسندگان است .

شکر = نام یکی از معشوقه های خسرو پرویز است . شیرین با اینکه علاقه مفرطی به خسرو داشت ولی در مقابل هوس او مقاومت می کرد و خسرو برای تحریک حسادت شیرین به اصفهان رفت و با زنی پرآوازه و جمیل ، به نام شکر اصفهانی ازدواج کرد و شکر در مدّت کوتاه زندگی خود با خسرو او را فریفت و کام خسرو را برنیاورد (فرهنگ تلمیحات ذیل خسرو پرویز)

چو شور عشق درآمد ، قرار عقل نماند / درون مملکتی چون دو پادشاه گنجد ؟


آنگاه که شور عشق از در درآید ، عقل قرار از کف می دهد ، به راستی چگونه دو پادشاه می توانند بر سرزمینی فرمان برانند ؟ [ شور = وجد و هیجان ، غوغا / قرار = ثبات و آسایش ]

نماند در سر سعدی ز بانگ رود و سرود / مجالِ آنکه دگر پند پارسا گنجد


سر سعدی از نوای رود و سرود چنان پُر گشته است که دیگر جایی برای نصایح پارسا در آن باقی نمانده است . [ مجال آنکه = چه جای آنکه ]

رود =نام سازی است که بدان عود و بربط گویند و آن سازی است از خانواده آلات موسیقی رشته ای که دارای کاسۀ صوتی گلابی شکل و دسته ای کوتاه است .

سرود = خوانندگی و گویندگی ، نغمه و آواز و تصنیف و ترانه ، شعری آمیخته با موسیقی دارای معانی عمیق احساسی و عشقی ، رقص و سماع و شعر (واژه نامه موسیقی ایران زمین) .

شرح و تفسیر غزل 158 شرح و تفسیر غزل 160

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 159 دیوان سعدی شیرازی

زندگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار
Tags:
فقیه

Share
Published by
فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago