شرح و تفسیر غزل شماره 133 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
دیشب تصوّر چهرۀ تو در نظرم به حرکت درآمده بود و هستی ام که در اثر بلای عشق آزرده گشته بود ، ناآگاهانه به هر سوی جولانی می کرد . [ خیال = تصوّر چیزی در ذهن هنگامی که پیش چشم نباشد ، تصویر معشوق / دوش = دیشب / نظر = نگاه و چشم / خسته = آزرده و مجروح ]
تن هماگونم که از آشیان شادی دور مانده ، مثل مرغ سر بریده در خاک می تپید . [ شخص = جسم و ذات ، خود / به خاک برگشتن = بر خاک غلتیدن ]
هما = مرغی است افسانه ای که استخوان می خورد و مبارک و خوش یُمن است و سایه اش بر سر هر کس افتد به دولت و سلطنت رسد . در ادبیات فارسی آن را مظهر فرّ و شکوه دانند و به فال نیک گیرند (لغت نامه) .
دل ناتوانم از آن روی آهی خون آلود برکشید که در میان خونابۀ جگر به گردش درآمده و رنج و محنت بسیاری را تحمّل کرده بود . [ در میانۀ خونابۀ جگر گشتن = کنایه از دچار رنج و محنت بسیار بودن ]
از غم و اندوه عشق آنچنان به فریاد آمدم که دل زهره هم به درد آمد و برای نشان دادن موافقت خود با من نوحه سر داد . [ غریو = بانگ و فریاد ، ناله و زاری / موافقت = سازگاری و توافق / زهره = ناهید ، از سیاره های منظومۀ شمسی است . در شعر فارسی نوازنده و خنیاگر فلک است و از نظر منجّمان زهره سعد اصغر و مشتری سعد اکبر است (فرهنگ اصطلاحات نجومی) / نوحه گر = فغان و زاری کننده ]
در اثر بسیاری اشک چشمانم گسترۀ خاک تر می شد و شدّت صدای نوحه سرایی و نالیدنم گوش فلک را کر می کرد .
بنگر که چه تیر عشقی به دلم اصابت کرد و چگونه عاشق شدم که جانم در برابر هجرانت که چونان تیری است ، سپر می گردد و هلاکت را می پذیرد . به سخن دیگر ، بی عشق تو زنده ماندن ممکن نیست . [ ناوک = تیر کوچک ]
ای سعدی ، بر این روزگار سخت و بلای عشق دل خوش دار ، زیرا در آغازِ عاشقی این روز را در نظر داشتم و پیش بینی می کردم . [ در نظر گشتن = به چشم دیدن / دل نهادن = کنایه از پذیرفتن و رضا دادن ، دل به کاری بستن ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…