شرح و تفسیر غزل شماره 128 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
هیچ زیبارویی از لحاظ شیرینی حرکات به پای معشوق زیباروی من نمی رسد و هیچ حلقه ای حتّی حلقه های ساخت فرنگ هم با آن برابری نمی کند . [ ترک = در ادب فارسی مظهر زیبایی و غارتگری است / شاهد = معشوق زیبا / شنگی = خوش دلی و شادی ، زیبایی / شکن = پیچ و تاب / حلقه = زره و ریسمان (لغت نامه) / فرنگی = منسوب به فرنگ ، اروپایی ]
با وجود آنکه جز در هنگام سخن گفتن نمی توانی دهان او را ببینی ، اگر خوب دقّت کنی ، درمی یابی که دهان او از دل من تنگتر نیست . [ تنگ بودن دهان معشوق = در سنّت ادبی شاعران دهان معشوق را به هیچ مانند کرده اند و دهان هر چه کوچکتر باشد زیباتر است / نیک = دقیق و کامل ]
تو توانایی آن را داری که با شمشیر کرشمه های خونریزت لشکری را از پای درآوری ، بزن ، زیرا در آن سپاه هیچ مردی که بتواند با تو بستیزد وجود ندارد . [ غمزه = ناز و عشوه ، اشاره به چشم و ابرو / با = مقابله ، در برابرِ ]
دامن وصل را سخت و محکم به دست گرفته بودم ، امّا دریغا که رسیدن به دولت و سعادت با قوی پنجگی امکان پذیر نیست . و به شرط دیگری وابسته است . از این روی ، به هجران مبتلا گشتم . [ قوی = سخت و محکم / دولت = سعادت و اقبال ]
معشوق من از نظر لطافت دومی ندارد و بی نظیر است ، در شگفتم که چرا همانند سعدی ، که او نیز در لطافت گفتار بی نظیر است ، به غلامی سعد ابوبکر (ممدوح سعدی) کمر نمی بندد . [ دوم نداشتن = مثل و مانند نداشتن / سعد ابوبکر سعد زنگی = از اتبکان فارس و ممدوح شیخ اجلّ ، سعدی است که پارس را از گزند حملات مغول در امان نگاه داشت . ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…