شرح و تفسیر رجوع به حکایت خواجه تاجر و طوطی
شرح و تفسیر رجوع به حکایت خواجه تاجر و طوطی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
بازرگانی ، طوطی زیبا در قفس داشت . روزی برای تجارت ، آهنگ سفر به هندوستان کرد و پیش از رفتن ، همه اهل خانه را فراخواند و گفت : برای شما از این سفر چه ارمغانی آورم ؟ هر یک از بستگان چیزی درخواست کرد . وقتی نوبت به طوطی رسید بدو گفت : تو چه تحفه ای می خواهی ؟ طوطی گفت : وقتی که به هندوستان رسیدی و طوطیان همنوع مرا دیدی . حال مرا برای آنان بازگو کن و بگو که قضا و قدر مرا در زندان قفس افکنده و اینک از شما استمداد می جوید . آیا این رواست که شما خوش و خرم پرواز کنید و من ، مهجور و غمزده در کنج قفس باشم ؟ بازرگان به هندوستان رفت و
متن کامل حکایت بازرگان که طوطی او را پیغام داد به طوطیان هندوستان را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
بیان این اسرار ، بس طولانی است . حال که چنین است پس حکایت خواجه را نقل کن تا بدانیم ماجرای او و آن طوطی به کجا رسید ؟
خواجه از اینکه طوطی را از دست داده بود . در آتش فِراق می سوخت و با ناله و زاری ، سخنان پراکنده و پریشان می گفت . [ پراکنده گفتن = حرفهای بی ربط زدن ]
خواجه گاهی سخنان تناقض آمیز می گفت و گاهی با ناز و نیاز حرف می زد . گاه به حقیقت می گرایید و گاه به عالم مجاز . [ شدت تاثر در خواجه ، سبب شده بود که احوال متناقض در او پدید آید . زیرا تاثرات عمیق ، آدمی را از حد اعتدال خارج می کند و او را به رفتارهایی خارج از عقل و منطق وامی دارد و نیز سخنان یاوه و گسیخته از او شنیده می شود . ]
مثلا کسی که در حال غرق شدن باشد . تلاش مذبوحانه می کند و به هر چیزی که دستش برسد آن را چنگ می زند تا خود را از ورطه هلاکت نجات دهد .
در آن هنگام که خطر پیش آمده از ترس غرق شدن و هلاک گشتن دست و پایی می زند و به هر چیزی دست می آویزد .
یار حقیقی ، یعنی حضرت اینگونه آشفتگی را دوست دارد زیرا سعی و کوشش بیهوده از خفتگی و رخوت بهتر است . [ نقل است که رسول اکرم (ص) بر شخصی گذشت و به او هیچ التفاتی نفرمود . چون بازگشت نسبت به او التفات فرمود . صحابه پرسیدند . در این امر چه حکمت بود که ابتدا التفات نفرمودید و سپس به او التفات کردید ؟ فرمود : این شخص ابتدا که بر او گذشتم بی کار بود و شیطان قرین او شده بود و چون باز گشتم . خطی بر زمین می کشید و شیطان را با او ندیدم پس به او التفات کردم . (شرح مثنوی ولی محمد اکبرآبادی ، دفتر اول ، ص 133 ) ]
آن کس که شاه است او بیکار و بی شأن نیست و آنکه بیمار نیست از او برآمدن ناله و فغان عجیب است . ( شرح کبیر انقروی ، ج 2 ، ص 735 )
ای پسر معنوی ، برای همین است که حضرت رحمان فرمود : « او در هر روز به کاری است » [ اشاره است به آیه 29 سوره رحمان « خداوند هر آن به کاری است اندر »
در این طریق ، زحمت بکش و کوشا باش . و تا واپسین دم زندگانیت آسوده و بی کار مباش . [ می تراش و می خراش در اینجا کنایه از تلاش کردن و زحمت کشیدن است و (شرح کبیر انقروی ، ج 2 ، ص 727) ]
تا لحظه آخر ، لحظه ای می رسد که عنایت خدا شامل حال تو صاحب سرّ می شود . [ اشاره است به آیه 99 سوره حجر : « و پروردگارت را عبادت کن تا آنکه مرگ تو را در رسد » وقتی که روح از کالبد عنصری ، خارج می شود . آدمی به مرتبه یقین می رسد و به اسرار پنهان آگاه می شود . ]
جان مرد و زن برای هر کاری که بکوشد . گوش و چشم شاه جان ، بر روزنه وجود آنان است . یعنی حق تعالی سمیع و بصیر است . گوش و چشمش بر وجود و قلب مردم ، مسلط و ناظر بر آنهاست و کاری نیست که از کسی صادر شود و خدا شاهد بر آن نباشد و در آنجا حاضر نباشد . ( شرح کبیر انقروی ، ج 2 ، ص 727 ) [ اشاره است به آیه 195 سوره آل عمران « همانا من عمل هیچ عمل کننده ای را چه مرد و چه زن ، تباه نمی سازم » ]
دکلمه رجوع به حکایت خواجه تاجر و طوطی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…