شرح و تفسیر بیان حسد وزیر
شرح و تفسیر بیان حسد وزیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
در میان جهودان ، پادشاهی جبار و بیدادگر بود که نسبت به عیسویان سخت کینه توز بود . این پادشاه موسی (ع) و عیسی (ع) را که در واقع شعله ای از یک چراغ و با هم متحد بودند را از روی تعصب ، مخالف یکدیگر می انگاشت و در صدد بو که دین و آئین عیسویان را براندازد . او وزیری کاردان و زیرک داشت که در امور مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیده مردم را نمی توان با خشم و زور از میان برداشت بلکه برعکس هر چه زور و خشونت سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم استوارتر گردد و از اینرو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد . بر اساس این نیرنگ شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود سازد که وزیر به آئین عیسویان گرایش یافته است ، پس باید دست و گوش و بینی او را برید و …
متن کامل حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
نژاد و سرشت آن وزیر پر تزویر از حسادت بود و سرانجام بر اثر حسادت گوش و بینی خود را بر باد داد .
– صفت حسادت باعث می شود که آدمی گوش و شامه حقیقت یابش را از دست بدهد .
آن وزیر حسود گوش و بینی اش را از دست داد بدین امید که نیش حسدش را به جان بیچارگان عیسوی وارد کند و آنان را دچار هلاکت و تباهی نماید .
هر کسی از روی حسادت بینی خود را بکند بدین امید که به دیگری صدمه زند در واقع خود را بی بینی و بی گوش کرده است .
– دشمنی حسودانه باعث می شود که آدمی قوه تمییز و تشخیص خود را از دست بدهد.
بینی حقیقی آن عضوی است که بوئی را بشنود و آن بو او را به جائی بکشد .
– شامه حقیقت یاب شامه ای است که رایحه حقیقت را استشمام کند و توسط آن رایح به کوی حقیقت برسد .
هرکس رایحه حقیقت را نشنود در واقع شامه باطنی ندارد . رایحه حقیقی ، رایحه ای است که بوی دین و عرفان دهد .
– همانطور که شخص مبتلا به زکام نمی تواند روایح را استشمام کند . افراد حسود نیز که شامه باطنی شان دچار زکام خشم و حسادت شده است نمی توانند رایحه دلنواز حقیقت را بشنوند .
هر کس که رایحه حقیقت را بشنود و شکر آن را بجای نیاورد ، چنین کسی به خاطر این ناشکری ، شامه حقیقت یابش را از دست بدهد .
شکر گزار باش و تسلیم شکرگزاران حقیقی بشو و در برابر آنان بمیر تا به حیات جاودانه رسی .
– این بیت گوشزد می کند که طالب حقیقت باید در برابر اولیاءالله تسلیم محض باشد و از همه امیال و هوس های شخصی خود بگذرد و مطیع ارشادات آنان گردد .
تو مانند آن وزیر پرتزویر مباش که گمراه کردن دیگران را سرمایه خود کرد و مردم را از عبادت باز مدار ( اگر تو خود گمراهی دیگران را گمراه مساز ) .
آن وزیر نیرنگباز که باطنا کافر و حق ستیز بود و در ظاهر اظهار خیرخواهی در دین و ایمان مردم می کرد در مثل به کسی ماند که سیر را درون باقلوا (لوزینه) قرار دهد . [ لوزینه = گوزینه ، نوعی باقلواست که با مغز گردو می پزند ، تعبیر « سیر در لوزینه کردن » کنایه از باطل را به حق درآمیختن و زشتی را جامۀ زیبا پوشانده است . ]
دکلمه بیان حسد وزیر
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…
View Comments
درود بسیار عالی و تامل برانگیز تمام این داستانها پند و اندرزه من با تمام وجود از آنها استفاده میکنم مولانا عشق منه بر افکار من تاثیر زیادی داشته. .از مدیریت این سایت تشکر میکنم