شرح و تفسیر به سخن آمدن طفل در میان آتش در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
یکی دیگر از شاهان جهود در صدد برآمد تا مسیحیت و مسیحیان را بطور کامل نابود کند از اینرو آتشی عظیم فراهم ساخت و در کنار آن ، بتی برنهاد و فرمان داد تا همگان بر آن بت سجده آرند . هر کس که فرمان او را اطاعت می کرد از کام آتش می جست و الا در آتش می خست . ماموران شاه بیدادگر ، زنی عیسوی را همراه طفل خردسالش آوردند . زن از سجده بر آن بت سر باز زد و آنها برای آنکه مادر را به این امر تسلیم سازند طفل را به کام آتش فرستادند . نزدیک بود که آن مادر برای نجات جگرگوشه اش …
متن کامل حکایت پادشاه جهود دیگر که در هلاک دین عیسی سعی نمود را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
آن شاه جهود زنی را همراه بچه اش کنار آن بت آورد در حالی که آتش زبانه می کشید .
شاه جهود بچه را از آن زن گرفت و در میان آتش افکند . آن زن از شراره های انبوه آتش ترسید و نزدیک بود که دست از ایمان بردارد .
همینکه زن خواست که بر آن بت سجده آورد . کودک فریاد زد براستی که من نمرده ام . [ عاطفه مادری بسیار نیرومند است و این جاذبه در طبیعت زنان ، سرشته شده است تا بدانجا که مادر برای نجات فرزند خود به هر امری دست می زنند . ]
کودک گفت : ای مادر به میان آتش درآی که من اینجا حالی خوش دارم هر چند که به ظاهر در میان آتش هستم . [ در اینجا هم مولانا از ظاهر حکایت مفهوم استعاری آن را القا می کند و مقام فنای عارفانه را به اذهان متبادر می سازد و پس آتش در اینجا آتش ریاضت و فنای فی الله نیز می تواند باشد . ]
آنان که در حجاب غفلت و نادانی پوشیده شده اند رحمت خدا را آتش می بینند و این آتش در واقع رحمتی است که سر از گریبان غیب برآورده و نمایان شده است
ای مادر به میان آتش بیا و برهان و آیت حضرت حق را تماشا کن تا بتوانی عیش و عشرت معنوی دوستداران خاص حق را ببینی .
ای مادر در میان آتش بیا تا مشاهده کنی که این آتش ظاهرا آتش است اما باطنا آبی است زلال . یعنی از جهانی که به ظاهر مثل آب است و به باطن ، اتش است به جهانی درآ که صورتا آتش است و سیرتا آب . [ دنیای شهوات به ظاهر آب گواراست و به باطن آکنده از عذاب ، ولی ریاضت ظاهرا آتش است و باطنا آب حیات .
ای مادر بیا و اسرار ابراهیم (ع) را مشاهده کن که چگونه در میان آتش گل و یاسمن پیدا کرد یعنی آتش بر او سرد و سازگار شد .
ای مادر در آن هنگام که از تو زاده می شدم و از رحم تو بیرون می آمدم بسیار بیمناک بودم زیرا خیال می کردم که جهانی فراخ تر از رحم یافت نمی شود .
همینکه از رحم تو زاده شدم ، از زندان تنگ خلاصی یافتم و به دنیایی زیبا درآمدم با هوایی بس دل انگیز .
ای مادر ، من این جهان طبیعت را هم اکنون مانند همان رحم می بینم که برای من تنگ و تاریک بود زیرا که در میان این آتش به آرامش و سکون حقیقی رسیده ام .
در میان این آتش جهانی دیدم که هر جزء آن دمی مسیحایی دارد یعنی باعث حیات و زندگی می شود . [ مولانا در چهار بیت اخیر ، مرگ را که زادن در جهانی دیگر است با زاده شدن از رحم مادر مقایسه می کند . زیرا انسان نیز به گاه مرگ از رحم تنگ و تاریک جهان محسوس می رهد و به فراخنای جهان غیب که هیچ حد و حصری ندارد وارد می شود . ( شرح مثنوی شریف ، ج 1 ، ص 313 ) . عیسی دَم = صفت مرکب است . یعنی کسی که مانند حضرت عیس (ع) دَمی و نَفسی پاک و معجزه گر دارد و مُردگان یا مُرده سیرتان را به حیاتِ طیّبه زنده می گرداند ]
اینک این جهان پر آتش که من درون آن هستم ظاهرا نیست (زیرا شکل و خواص ماده را ندارد) ولی در واقع وجود دارد و این جهان طبیعت ظاهرا هست (زیرا حواس ظاهره ما آن را احساس می کند) ولی در واقع وجود ندارد زیرا در معرض تغییر و زوال است و صورتهای آن دوامی ندارد .
ای مادر تو را به حق مقام مادری قسم می دهم به میان آتش بیا و ببین که این آتش ، اصلا خاصیت آتش را ندارد .
ای مادر درون آتش بیا که بخت به تو روی آورده است . ای مادر به آتش درآی و دولت و حشمت معنوی را از دست مده .
تو قدرت آن شاه سگ سیرت را دیدی . اینک به درون آتش درآی تا قدرت لطف حضرت پروردگار را ببینی .
من از روی مهربانی پای تو را به سوی آتش می کشانم ولی به قدری در خوشی و شادی این آتش مستغرق شده ام که به سوی تو توجهی ندارم .
ای مادر به درون آتش بیا و دیگران را هم به سوی آن فرا بخوان زیرا شاه جهان هستی در درون آتش ریاضت و فنای فی الله ، سفره کرم و احسانش را گسترده است . [ آنکه در میان آتش این نعمت را قرار داده در حقیقت خداوند است و نسبت دادن آن به شاه جهود ، نسبتی مجازی است . ]
ای اهل ایمان جملگی به درون این آتش درآئید که به جز لذت معنوی که گوارا است ، جمله لذات حقیقتا عذابی است بس بزرگ . [ عذب به معنی شیرین و گوارا است . لذات و خوشی های معنوی پایدار است در حالی که لذات حیوانی ، فانی و رنج آور است . ضمنا در این بیت لفظ مسلمان معنی عام دارد نه خاص یعنی به پیرو دین اسلام منحصر نمی شود بلکه به معنی کسی است که قائل به توحید باشد و بر امر حق گردن نهد . چنانکه در آیات قران کریم به کرات “اسلام” به معنی مطلق اعتقاد به خداوند و انقیاد به حکم اوست . مثلا آیه 67 سوره آل عمران ، آیه 101 سوره یوسف ، آیه 132 سوره بقره و آیه 52 سوره آل عمران . ]
ای مسلمانان همگی مانند پروانه به درون آتش بروید و بیایید به سوی این بهره و نصیب که بهاران فراوانی دارد . [ عدد صد و امثال آن در اینگونه موارد علامت کثرت است نه شماره ای معین . ]
آن طفل صغیر در میان آن جماعت ندا در می داد چندانکه از هیبت و عظمت آن ندا جانهای مردم پر از شکوه یقین شد .
مردم از مرد و زن پس از شنیدن آن ندا بی اختیار خود را به میان آتش می افکندند .
مردم بدون آنکه کسی آنان را وادار کند و یا به سوی آتش بکشاند از روی عشق حق تعالی خود را به آتش می افکندند . زیرا شیرین کردن هر امر تلخی به دست او انجام می شود .
مردم به قدری خود را بی محابا به درون آتش در می افکندند که ماموران شاه آنان را از درآمدن به آتش باز می داشتند . [ عوان به معنی سرهنگ دیوان و مامور اجرای دیوان قضا است . به احتمال قوی مخفف اعوان به معنی یاران است که اصطلاحا به مامور اجرای حکم دیوان اطلاق می شده است . ]
سرانجام آن شاه ستمگر سرشکسته و شرمنده شد و بدین جهت پشیمان و دلتنگ شد .
زیرا که مردم نسبت به ایمان خود علاقمندتر و گرم تر شدند و در فنای جسم و ریاضت نفس ، صداقت و خلوص بیشتری پیدا کردند .
خدا را شکر که مکر شیطان دامنگیر او شد یعنی حیله و خدعه اش به خود او بازگشت و خدا را شکر که شیطان هم سرشکسته و بی آبرو شد .
هرچه که شاه ستمگر به روی آن یکتا پرستان عیسوی می مالید یعنی هر چه در صدد حقارت آنها می کوشید . همه آن حقارتها در چهره آن فرومایه جمع میشد .
آن کسی که لباس آبروی مردم را بی درنگ از هم پاره می کرد . جامه آبرویش از هم دریده شد . [ مولانا برای بسط این مطلب حکایت ” کژ ماندن دهان آن مرد که نام محمد (ص) به تسخر خواند ” را آورده است . ]
دکلمه به سخن آمدن طفل در میان آتش
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…