آشفتن آن غلام از نارسیدن جواب نامه از پادشاه | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر چهارم ابیات 1891 تا 1896
نام حکایت : حکایت مژده دادن ابویزید از زادن خرقانی پیش از سال ها
بخش : 3 از 14 ( آشفتن آن غلام از نارسیدن جواب نامه از پادشاه )
بایزید بسطامی با اینکه سال ها پیش از تولّدِ شیخ ابوالحسنِ خرقانی وفات کرده بود . با اینحال از ولادت و شخصیتِ ظاهری و باطنی ابوالحسن خبر داد . زیرا در یکی از روزها بایزید همراه با عدّه ای از مریدانش در حالِ سفر بود که به حومۀ شهر ری رسیدند و ناگهان بایزید به مریدانش گفت : بوی دلاویزی از ناحیه خرقان به مشامم می رسد . این رایحۀ دلنشین حاکی از آن است که در سالیانِ بعد عارفی کامل به نامِ شیخ ابوالحسن خرقانی ظهور خواهد کرد و با انوارِ روحیِ خود طالبان را اررشاد می کند و مرید من شود و …
متن کامل ” حکایت مژده دادن ابویزید از زادن خرقانی پیش از سال ها ” را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مولانا مجدداََ به نقل حکایت بازمی گردد و می گوید : این بیابان ابتدا و انتهایی ندارد و لایتناهی است . یعنی شرح نکات و کشفِ اسرار کرانه ای ندارد و چون از سوی پادشاه برای آن پسر (غلام) پاسخی نیامد . او ملول و دلتنگ شد .
آن غلام پیشِ خود گفت : که امرِ عجیبی است . چرا شاه جوابِ نامۀ مرا ندا ؟ یا شاید نامه رسان از شدّتِ حسادت ، خیانت کرده است و آن را نرسانده است .
گویا نامه رسان ، نامه را پنهان کرده و به شاه نشان نداده است . زیرا او منافق و حیله گر است . [ آبی زیر کاه = شرح بیت 1185 دفتر اوّل ]
اکنون جا دارد که محضِ امتحان ، نامۀ دیگری بنویسم و نامه رسان خردمند و با فضیلتی را برای رساندن نامه ام به دست شاه پیدا کنم .
آن غلامِ احمق از شدّتِ جهل و بی خبری ، گاه بر شاه ایراد می گرفت که او جیره ام را کم کرده است و گاه از آشپز عیبجویی می کرد که او عمداََ جیره ام را نمی دهد . و گاه از نامه رسان بدگویی می کرد که او از حسادت ، نامه ام را به شاه نرسانده است .
امّا آن نادان پُر مُدّعا حتی برای یک بار هم که شده خویشتن را نمی کاود که به نقیصۀ خود پی ببرد و صادقانه با خود بگوید : من مانندِ بت پرستی که در امرِ دین دچارِ کژ روی و ضلالت می شود . به راهِ کج و ناصواب قدم گذاشته ام و هر رنج و مشقّتی که به سرم آمده مُقصرش خودم بوده ام . [ شَمَن = بت پرست ]
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…