غزل شماره 82 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر
غزل شماره 82 دیوان خواجه حافظ شیرازی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : غزل شماره 82 دیوان خواجه حافظ شیرازی
آن زیبای پری جهره که دیشب از نزدِ ما رفت . عجبا از ما چه خطایی دید که از راهِ مملکت خطا رفت یعنی رفتنش خطا بود و خطا کرد که رفت . یا خطایی که ما کردیم سبب رفتن او شد . [ چه خطا دید = چه خلافِ صواب دید / راهِ خطا = دارای دو معنی است . یکی مملکت خطا و دیگری خلافِ صواب ]
* این غزل حافظ خطاب است به جانانش که در مسافرت بوده است .
از وقتی که آن چششمِ جهان بینِ من از برابرِ دیدگانم رفته ، کسی از حالِ من آگاه نیست که از چشمانم چه ها رفت . یعنی از وقتی که آن جانان ما را ترک کرد و رفت ، کسی نمی داند که از چشمِ من چقدر اشک ریخته . [ جهان بین = جان بیننده ]
آن دودی که دیشب از آتش دل و از سوز جگر از سرِ ما برخاست . از فتیله و شعله شمع نبود . خلاصه دودِ سوزِ جگر ما از دودِ آتشِ فتیلۀ شمه بیشتر بود .
دور از رُخِ آن جانان یعنی در فراقِ رُخِ آن جانان ، نفس به نفس یعنی هر ساعت از چشمۀ چشمم سیلابِ سرشک جاری شد و طوفان برخاست . یعنی از کثرتِ گریه و اشک سیلابی از چشمم جاری شد . [ دور از رُخِ او = در فراقِ رُخِ او ]
وقتی غمِ هجران آمد از پا افتادیم . یعنی همینکه به غمِ هجران مبتلا گشتیم از پای افتادیم و گرفتار شدیم و در درد واماندیم . چون که درمانِ درد از دست برفت . یعنی جانا درمان درد بود . او که رفت ، درد بی درمان شد . خلاصه جانان طبیب دردِ دل و جانِ ما بود ، او که رفت ما ماندیم و دردِ بی درمانِ ما .
دل به ما گفت که وصالِ جانان را به وسیلۀ دعا می توان به دست آورد . برای همین است که عُمرم همه اش در دعا و یا در کارِ دعا صرف شده . خلاصه از وقتی که دل اینطور گفته ، تمامِ عمرم برای وصالِ جانان در دعا رفت .
چرا احرام ببندم که آن قبله یعنی جانان در اینجا نیست یعنی برای چه قصدِ زیارتِ کوی جانان را بکنم وقتی او اینجا نیست و برای رفتن به جانبِ کوی جانان چرا سعی نمایم که از کویش صفا رفت . حاصل کلام اینکه : صفای کویش با وجودِ شریفِ جانان است پس وقتی خودِ جانان از کویش رفت مسلماََ صفای کوی او هم می رود .
احرام = آهنگ حج کردن ، چیزهای حلال و مباح را در هنگامِ زیارت کعبه و مراسمِ حج بر خود حرام کردن ، لباس مخصوص حجّاج را هنگامِ مراسمِ مذهبی حج در بر کردن .
صفا و مروه = دو نقطه اند که حج گزار هفت بار فاصلۀ این دو نقطه را می رود و این عمل را سعی می نامند . در این بیت معشوق به خانه کعبه که قبله گاه است تشبیه شده است و می گوید : وقتی آن قبله در اینجا نیست چرا احرام ببندیم و به خود ریاضت بدهیم . و وقتی که صفا در جنبِ مروه نیست چرا اعمالِ مربوط به سعی را انجام دهیم .
دیروز همین که طبیب مرا دید با حسرت گفت : دردا که علاجِ مرضِ تو از اسلوب و قانونِ شفا گذشت . یعنی مرضِ تو شفاپذیر نیست و مرگت حتمی است .
قانون شفا = در لغت یعنی اسلوب علاج ولی در اینجا اشاره است به کتاب قانون از ابن سینا در موضوع طب و نیز کتاب شفا در موضوع مسائل منطق و حکمت و کلام .
ای دوست برای عیادت حافظ قدم بگذار یعنی بیا . قبل از آنکه بگویند : حافظ از دارِ فانی رفت . ای دوست بیا و از حافظ عیادت کن پیش از آنکه بگویند : حافظ وفات کرد . [ به پرسیدن حافظ = احوال پرسی از حافظ / دار فنا = مراد دنیا است ]
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…
View Comments
سلام.
آیا این مطالب ( تفسیر غزل های حافظ ) همچنان منتشر میشن ؟ اگر اینطور هست ممنون میشم بگید هر چند وقت یکبار مطلب جدید گذاشته میشه ؟
سلام
در حال حاضر روزی یک غزل از حافظ و یک بخش از مثنوی معنوی را منتشر می کنم .