شرح و تفسیر گفتن پیغامبر مر زید را که این سر را فاش تر از این مگو
شرح و تفسیر گفتن پیغامبر مر زید را که این سر را فاش تر از این مگو در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
روزی پیامبر (ص) به زید بن حارثه فرمود : بامداد را چگونه آغاز کردی ؟ زید گفت : بامداد را در حالی آغاز کرده ام که بنده ای با ایمان و ایقانم . پیامبر فرمود : اگر قلب تو همچون باغی ، سرسبز و با طراوت است . نشانی از آن بنما . زید گفت : روزها از فرطِ طلب و شب ها از سوزش عشق حق و خواب و آرام ندارم . پیامبر فرمود : از دگر سوی جهانِ هستی چه ارمغانی برای عقول و مردمان اینسوی آورده ای ؟ زید گفت : مردم ، آسمان لاجوردین می بینند ولی من در همان آسمان « هشت بهشت » و …
متن کامل حکایت پرسیدن پیغامبر مر زید را که امروز چونی و چون برخاستی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
حضرت پیامبر (ص) فرمود : اصحاب من مانند ستارگانند . برای رهروان و سالکان به منزلۀ شمع طریق اند و برای شیاطین وسیله طرد و سنگسار . [ اشاره است به حدیث « اصحاب من مانند اخترانی هستند که به دنبال هر کدامشان بروید . راهِ راست را خواهید یافت » ( احادیث مثنوی ، ص 35 ) . رجوم = سنگسار کردن ، سنگ باران کردن ]
هر کس که چشم بینا داشته باشد و استعداد و لیاقت . او می تواند از آفتاب فلک ، نور بگیرد .
برای مثال ، ماه و ستارگان چه لزومی دارد که گواه بر آفتاب باشند . زیرا آفتاب به ذات خود روشن است و روشنی ستارگان و ماه را نیز تامین می کند .
ماه به خاک و ابر و سایه می گوید : من هم مانند شما به صفات بشری مقیدم . ولی نور وحی الهی ، ما را روشن و منور ساخته است . [ مصراع دوم اشاره به آیه 110سوره کهف دارد « بگو که همانا من نیز بشری هستم مانند شما . جز آنکه به من وحی می رسد … » ( فَی = سایه ) ]
من نیز از حیث نهاد مانند شما تاریک و تیره بودم ولی وحی خورشید حقیقت به نهاد من روشنی بخشید . [ مراد از تاریکی ، وجه جسمانی آن بزرگان است که به هر حال به نوعی مقیّد به مقتضیات جسمانی هستند . نهاد = سرشت و طبع ]
نسبت به خورشیدهای تابان و شموس فروزان ، تیرگی دارم ولی برای بر طرف کردن تاریکی نفوس انسانی ، نور و روشنی دارم . [ مراد از ماه ، نبی یا ولی خداست و مراد از شموس ، تجلیّاتِ صفات الهی است که آن ماه (نبی یا ولی) آنرا بازمی تاباند . ( شرح مثنوی معنوی مولوی ، دفتر اول ، ص 487 ) . شموس = جمع شمس به معنی خورشید ]
سبب ضعف و ناتوانی من این است که تو طاقت نور مرا بیابی و خود را به مرتبۀ آشنایی با من برسانی . زیرا که تو مرد آفتاب فروزان نیستی . پس لیاقت آن را نداری .
همانگونه که انگبین و سرکه را با هم می آمیزند و به سرکنگبین تبدیل می کنند تا به سوی بیماری و مرضی که در جگر است راه یابد و آن را درمان کند . من نیز آمیزه ای از روحانیت و بشریت هستم تا برای آدمیان اُسوه و سرمشق کمال جویی باشم و امراض و نواقص روحی آنان را بر طرف سازم . و اگر تجرید محض داشتم نمی توانستم اُلگو و سرمشق خلایق باشم .
اینکه گرفتار بیماری هستی . همینکه از دام بیماری رهیدی . سرکه را رها کن و عسل بخور . [ در اینجا ، سرکه کنایه از صفات بشری و اوصاف مادی است و منظور از انگبین ، اوصاف روحانی ]
وقتی که تختگاه دل از هوی و دغا پاک شد . حق تعالی بر آن دل تکیه زند . [ مصراع دوم اشاره است به آیه 5 سوره طه « خداوند بر عرش مستولی است » . عرش = شرح بیت 3487 همین دفتر ]
پس از این ، حق تعالی بی واسطه بر دل حکم می کند . البته به شرط آنکه دل ، این رابطه را پیدا کند . [ پس از آنکه تختگاه دل از پلیدی و هوی پاک شد و به معارف برین الهی آباد گردید . حق تعالی بی واسطه بر آن دل حکومت می کند ]
این سخن که اسرار و معارف معنوی را بازگو می کند . پایان پذیر نیست . کو زید ؟ تا او را پند دهم و به او بگویم که این قدر اسرار غیب را فاش مکن .
دکلمه گفتن پیغامبر مر زید را که این سر را فاش تر از این مگو
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…
View Comments
سلام و درود به شما...
واقعا سپااااس.... پاداشتون با پروردگار...نورانی روشن ضمیر باشین که سبب نور و روشنی هستین