شرح و تفسیر غزل شماره 70 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
ای کسی که قد و قامت تو از سرو خرامان زیباتر و تندپوی تر است . بدان که قلب من با روی آوردن به تو از چهره ات شادمان تر است . [ سرو روان = سرو خرامان و نازان / طربناک = شادان و خوشحال ]
دیگر از خنجر خونخوار مرگ بیمی به دل راه نمی دهم ، برای آنکه خنجر مرگ از کرشمه های جان ستان تو بی پرواتر نیست . [ حربه = شمشیر و خنجر / اجل = مرگ / اندیشیدن = ترسیدن / غمزه = ناز و عشوه ، اشاره به چشم و ابرو / ناباک تر = بی باک تر ، بی پرواتر ]
معنی ، جامه ای است که همیشه بر بالای سخن من مناسب بوده است . امّا معنا و حقیقت بر قامت زیبای تو برازنده تر و زیباتر است . [ چست = زیبا و جمیل (لغت نامه) / کسوت = جامه / معنی = کلام و سخن ، فکر و اندیشه / چالاک = فریبا و زیبا (لغت نامه) ]
اگر دشمن نگاه پاک مرا نظری الوده بداند و بر آن خرده گیرد ، خدای را سپاس می گویم که دامن دوست پاک تر از نگاه من است و نمی توان آن را آلوده قلمداد کرد . [ نظر پاک = چشم و نگاه پاک و بی آلایش / دامن پاک = پاکدامنی ، کنایه از عفّت و عفاف ]
از زمانی که روی تو که به گل می ماند ، در باغ لطافت و تازگی شکفته است . بی تاب گشته ام و شکیبایی ام مثل پرده ای از هم دریده و شکاف آن از شکاف میان گلبرگ های گل شکفته هم بیشتر است . [ لطافت = نرمی و لطافت ، طراوت و تازگی / چاک بودن پردۀ صبر = کنایه از بی صبر و طاقت بودن ]
اگر قصد خرامیدن داری ، قدم بر چشمان سعدی بگذار که با صد ارج و مقام ، بارها از خاک درگاهت افتاده تر و حقیرتر است . [ خرامیدن = با ناز و تکبّر و تبختر راه رفتن / منزلت = درجه و مرتبه ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…