شرح و تفسیر غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
خواست و میل هر کس در اثر مرور زمان کهنه می شود و از آن کاسته می گردد . به جز ارادت من که همان عشق آغازین است و بیشتر از آنجع در ابتدا بود . [ ارادت = دوستی از روی اخلاص و توجه خاص ]
اگر اجازۀ پذیرش به درگات را نیابم و بر آستانۀ ستایش و عبادت تو جان نبازم . به کجا می توانم بروم ؟ [ جواز = اجازه ، پروانه / قبول = پذیرفتن / که = اگر ( لغت نامه ) ]
من در روزِ قیامت مشمول محاسبه نخواهم بود ، زیرا دیدن جدایی تو مثلِ مرگ سخت و دشوار و وصالِ تو همانند بازگشت به هستی و تولّدی دوباره است . یعنی مرگ و معاد عاشق هجران و وصال دوست است . [ مگر = قید تأکید به معنی همانا ، به تحقیق / هجر = دوری و فراق / وصل = پیوند با محبوب ، وصال / موت = مردن ، مرگ / اعادت = بازگشتن و دوباره زنده شدن ]
شنیدم که به حالِ ناتوانان و التفاتی داری ، از این روی ، بیمار شدم و دلم خوش است که برای بیمار پرسی بر سرِ بالینم خواهی آمد . [ نظر = توجّه ، عنایت / عیادت = رفتن به احوالپرسی بیمار ، ملاقات کردن ]
اگر به گوشۀ چشمی بر منِ شکستۀ ناتوان نظری بیفکنی ، از لحاظِ بزرگی و عظمت مثلِ فلک و از نظر سعادت و پیروز بخشی همانند مشتری که سعد فلک خواهم شد . [ شکسته وار = درمانده و ضعیف / مشتری = برجیس و اورمزد که بزرگترین سیارۀ منظومۀ شمسی است و در فلک ششم واقع است و سعد اکبر می باشد ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ) / به گوشۀ چشم دیدن = کنایه از توجه و عنایت کردن ]
برای دیدارت بیایم ؟ با کدام دل و جرأت و توانایی ؟ بروم و دور از تو در گوشه ای تنها بنشینم ؟ با کدام توانایی و شکیبایی ؟ [ زَهره = جرأت / یارا = توان / جلادت = دلبری و شجاعت ، قدرت ]
قطعاََ روزی فرا می رسد که از من چیزی به جز کشتۀ عشق باقی نمانده است امّا در همان حال می بینی که با دستان دوستی و ارادت ، دامن قاتلِ خویش را گرفته ام . [ هر آینه = بی شک ، به درستی / تمام = کامل و درست ]
اگر پس از مرگ ، جنازۀ سعدی را به کوی یار آورند ، شاهدان خواهند گفت : آفرین بر سعدی که چه نیکو زیست و به دلیل شهادت در راهِ دوست چه سعادت مندانه رفت . [ زهی = آفرین ، خوشا ]
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…