شرح و تفسیر غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی

شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی

متن کامل ابیات 1 الی 8

1) کهن شود همه کس را به روزگار ، ارادت / مگر مرا که همان عشقِ اوّل است و زیادت

2) گَرَم جواز نباشد به پیشگاهِ قبولت / کجا روم که نمیرم بر آستانِ عبادت ؟

3) مرا به روزِ قیامت مگر حساب نباشد / که هجر و وصلِ تو دیدم ، چه جای موت و اعادت ؟

4) شنیدمت که نظر می کنی به حالِ ضعیفان / تَبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت

5) گَرَم به گوشۀ چشمی شکسته وار بینی / فَلَک شَوم به بزرگیّ و ، مشتری به سعادت

6) بیایمت که ببینم ؟ کدام زِهره و یارا ؟ / روم که بی تو نشینم ؟ کدام صبر و جَلادَت ؟

7) مرا هر آینه روزی تمام کُشته بینی / گرفته دامنِ قاتل به هر دو دست ارادت

8) اگر جنازۀ سعدی به کویِ دوست برآرند / زَهی حیاتِ نکونام و رفتنی به شهادت

شرح و تفسیر غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی

کهن شود همه کس را به روزگار ، ارادت / مگر مرا که همان عشقِ اوّل است و زیادت


خواست و میل هر کس در اثر مرور زمان کهنه می شود و از آن کاسته می گردد . به جز ارادت من که همان عشق آغازین است و بیشتر از آنجع در ابتدا بود . [ ارادت = دوستی از روی اخلاص و توجه خاص ]

گَرَم جواز نباشد به پیشگاهِ قبولت / کجا روم که نمیرم بر آستانِ عبادت ؟


اگر اجازۀ پذیرش به درگات را نیابم و بر آستانۀ ستایش و عبادت تو جان نبازم . به کجا می توانم بروم ؟ [ جواز = اجازه ، پروانه / قبول = پذیرفتن / که = اگر ( لغت نامه ) ]

مرا به روزِ قیامت مگر حساب نباشد / که هجر و وصلِ تو دیدم ، چه جای موت و اعادت ؟


من در روزِ قیامت مشمول محاسبه نخواهم بود ، زیرا دیدن جدایی تو مثلِ مرگ سخت و دشوار و وصالِ تو همانند بازگشت به هستی و تولّدی دوباره است . یعنی مرگ و معاد عاشق هجران و وصال دوست است . [ مگر = قید تأکید به معنی همانا ، به تحقیق / هجر = دوری و فراق / وصل = پیوند با محبوب ، وصال / موت = مردن ، مرگ / اعادت = بازگشتن و دوباره زنده شدن ]

شنیدمت که نظر می کنی به حالِ ضعیفان / تَبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت


شنیدم که به حالِ ناتوانان و التفاتی داری ، از این روی ، بیمار شدم و دلم خوش است که برای بیمار پرسی بر سرِ بالینم خواهی آمد . [ نظر = توجّه ، عنایت / عیادت = رفتن به احوالپرسی بیمار ، ملاقات کردن ]

گَرَم به گوشۀ چشمی شکسته وار بینی / فَلَک شَوم به بزرگیّ و ، مشتری به سعادت


اگر به گوشۀ چشمی بر منِ شکستۀ ناتوان نظری بیفکنی ، از لحاظِ بزرگی و عظمت مثلِ فلک و از نظر سعادت و پیروز بخشی همانند مشتری که سعد فلک خواهم شد . [ شکسته وار = درمانده و ضعیف / مشتری = برجیس و اورمزد که بزرگترین سیارۀ منظومۀ شمسی است و در فلک ششم واقع است و سعد اکبر می باشد ( فرهنگ اصطلاحات نجومی ) / به گوشۀ چشم دیدن = کنایه از توجه و عنایت کردن ]

بیایمت که ببینم ؟ کدام زِهره و یارا ؟ / روم که بی تو نشینم ؟ کدام صبر و جَلادَت ؟


برای دیدارت بیایم ؟ با کدام دل و جرأت و توانایی ؟ بروم و دور از تو در گوشه ای تنها بنشینم ؟ با کدام توانایی و شکیبایی ؟ [ زَهره = جرأت / یارا = توان / جلادت = دلبری و شجاعت ، قدرت ]

مرا هر آینه روزی تمام کُشته بینی / گرفته دامنِ قاتل به هر دو دست ارادت


قطعاََ روزی فرا می رسد که از من چیزی به جز کشتۀ عشق باقی نمانده است امّا در همان حال می بینی که با دستان دوستی و ارادت ، دامن قاتلِ خویش را گرفته ام . [ هر آینه = بی شک ، به درستی / تمام = کامل و درست ]

اگر جنازۀ سعدی به کویِ دوست برآرند / زَهی حیاتِ نکونام و رفتنی به شهادت


اگر پس از مرگ ، جنازۀ سعدی را به کوی یار آورند ، شاهدان خواهند گفت : آفرین بر سعدی که چه نیکو زیست و به دلیل شهادت در راهِ دوست چه سعادت مندانه رفت . [ زهی = آفرین ، خوشا ]

دکلمه غزل شماره 33 دیوان سعدی شیرازی

زنگینامه سعدی شیرازی

افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …

متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .

این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار
Tags:
فقیه

Share
Published by
فقیه

Recent Posts

غزل شماره 14 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…

1 سال ago

غزل شماره 172 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…

1 سال ago

غزل شماره 13 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…

1 سال ago

غزل شماره 171 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…

1 سال ago

غزل شماره 12 دیوان غزلیات شمس تبریزی / شرح و تفسیر

1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…

1 سال ago

غزل شماره 170 دیوان غزلیات سعدی شیرازی / شرح و تفسیر

1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…

1 سال ago