شرح و تفسیر غزل شماره 23 دیوان حافظ شیرازی
شرح و تفسیر غزل شماره 23 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
در هر حالی که باشیم ، خیال روی تو از مخیلۀ ما خارج نمی شود و همراه ما است . و بویش جزو جانِ آگه ما گشته و از آن جدا نمی شود . خلاصه در هر حال که باشم بوی خوش مویت از دماغ جان محو نمی شود .
به کوری مدعیانی که عشق را منع می کنند . یعنی عشق را انکار می کنند . برای ردِ انکار آنها ، زیبایی صورت تو حجتِ قاطع ماست . زیرا هر که روی تو را بیند مسلماََ گرفتار عشقت گشته و عاشق می شود . پس به این ترتیب منع منکرِ عشق تو رد می شود و دیگر مجالی برای نزاع پیدا نمی کند . [ رغم = به معنای کوری چشم است و رشک هم معنی می دهد . مدعیانی = رقیبان . حجت موجه = حجت صحیح ]
ببین سیب زنخدانت چه می گوید ؟ می گوید : چون یوسف مصری هزار محبوب ، به عشق من گرفتار است .
اگر به زلف دراز تو دست مان نمی رسد . گناهِ بخت پریشان ما و دست کوته ماست . یعنی اگر وصلت برای مان میسر نمی شود از نقص طالع ما و دست تنگی ما است . خلاصه تو عالی جنابی و به فقرا التفات نداری . [ کوته = مخفف کوتاه و ضد دراز است و کوته دستی کنایه از فقر است ]
به دربانانِ خلوت سرای خاص بگو ، فلانی از گوشه نشینان خاکِ درگاهِ ما است . [ حاجب = دربانان ]
(همان فلان مذکور در بیت قبل) اگر چه به ظاهر از نظر ما محجوب و دور و از ما مهجور است اما دائماََ در نظر خاطر مرفه ما است . یعنی اگر به ظاهر از ما دور و مهجور است اما هیچ وقت از خاطرمان فراموش نمی شود و همیشه در نظرمان مجسم است . خلاصه بُعدِ صوری مانع محبت باطن نمی شود . [ به صورت = به ظاهر . محجوب = در اینجا به معنای دور و مهجور است . همیشه = دائم . مرفه = زندگی را راحت گذراندن ]
اگر حافظ به طریق گدایی دری بزند . در را باز کن . زیرا سالهاست که علاقه مند و مشتاق روی چون ماه است . یعنی مدتهاست حافظ از جمله عشاقی است که گرفتار عشق ما است . [ به سائلی = به گدایی ]
دکلمه غزل شماره 23 دیوان حافظ شیرازی
به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :
به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد
نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .
پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .
بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .
یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت
تخلص خواجه ، حافظ است . و …
متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
ا
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…