زندگینامه مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت .
سعدی مقدمات دانش های ادبی و دینی را در زادگاهش فرا گرفت و برای ادامۀ تحصیل در حدود سال 620 هجری قمری راهی بغداد شد تا به سلکِ طالبانِ نظامیۀ بغداد درآید . سعدی در این دانشگاه بزرگ جهان اسلام ، محضر استادانی چون جمال الدین ابوالفرج بن جوزی ، نوادۀ ابن جوزی معروف و صاحب تلبیس ابلیس را دریافت و از دَمِ گرم عارف نام آوری چون شهاب الدین ابو حفص عمر بن محمد سهروردی کسب فیض کرد .
پس از سال ها بهره مندی از امکاناتِ نظامیۀ و تلقین و تکرار درس های آن و رسیدن به مراتبی عالی از دانش ، از مدرسۀ نظامیۀ بغداد بیرون آمد تا به شیوه صوفیان و سیاحان ، به سیر آفاق و انفس بپردازد . بدین متظور به شام و روم و حجاز رفت و با دانش و فرهنگ این سرزمین ها آشنا شد و پس از کسب تجربه های بسیار ، در سال 655 هجری قمری به شیراز بازگشت .
سعدی در بازگشت از این سفر دراز ، زادگاهش را اَمن و آرام یافت و به همین دلیل به اتابکان سلغری ، حاکمان فارس ، که این امنیت در اثر مساعی و حُسنِ تدبیر آنان بر شیراز سایه افکنده بود ، روی آورد و مورد توجه و عنایت سعد بن ابی بکر بن سعد زنگی ، حاکم فارس که به احتمال قریب به یقین نامِ شاعریِ سعدی منسوب به اوست . قرار گرفت به درگاه او راه یافت .
سعدی از آن پس ، علی رغم توجه و عنایتی که اتابک و اطرافیانش به وی داشتند و در عین حفظ پیوند خویش با دربار ، در خانقاه شیخ ابو عبدالله حنیف رحل اقامت افکند و با احترامی در خورِ شأنِ یک استاد وارسته ، تا پایان عمر روزگار گذرانید و فقط یک بار برای طوافِ خانۀ خدا از شیراز بیرون رفت . در بازگشت از این سفر بود که در تبریز با شمس الدین محمد جوینی وزیر و برادرش عطاملک جوینی ، نویسنده توانا و صاحب تاریخ جهانگشای جوینی ، دیدار کرد و پس از آن ، میان سعدی و آنان پیوند و الفتی ایجاد شد که می توان تاثیر آن را در ستایش نامه های سعدی در باب این دو برادر دید .
در تاریخ وفات سعدی همچنان که در تعیین سال ولادتش ، میان مورخان اختلاف وجود دارد . اما از میانِ سال هایی که برای وفات او برشمرده اند ، سال 691 هجری قمری ، پذیرفتنی تر است .
از سعدی مجموعه آثاری به نثر و نظم باقی است که همه آنها را در کتابی نسبتاََ قطور گرد آورده و کلیات سعدی نامبده اند . کلیات سعدی در بردارندۀ دو شاهکار بلامنازع او ، یعنی بوستان و گلستان و قصاید و غزلیات و ترجیعات ، مثلّثات و قطعات و رساله های منثور اوست .
بوستان را در همان سال ورود به شیراز ، یعنی 655 هجری قمری سرود و سال بعد گلستان را به تصنیف درآورد . سایر سروده ها و نوشته هایش در خلال تمام سال هایی که در شیراز زیسته ، به تدریج پدید آمده است .
سعدی با نوشتن گلستان ، خود را به مثابۀ نویسنده ای توانا ، در تاریخ ادبیات فارسی مخلّد ساخت و با سرودن بوستان که در قالب مثنوی و بر وزن شاهنامۀ فردوسی و احیاناََ نظیره ای است بر آن شاهکار بزرگ حماسی استادِ طوس ، در شمار بزرگترین شاعران جهان قرار گرفت . این دو اثر سعدی آنچنان با اقبال همگان مواجه گشت و چنان شهرتی برای او به ارمغان آورد که آثار دیگرش ، با وجود آن که از زمرۀ آثار شکوهمند زبان فارسی و در نوع خود بی نظیرند . تا مدّت ها در جنبِ تلأتو و درخشش این دو پدیدۀ گران سنگ ، آن چنان که باید مورد توجه مردم سرزمین ما واقع نشده و تنها سخن سنجان و سخن شناسان و سخن سرایان به آنها روی می آورده و از ارزش و بهای واقعی آن آگاهی داشتند .
در کلیات سعدی قصایدی وجود دارد که سعدی به یاری آنها ، پادشاهان سلغری و برخی از وابستگان آنان و نیز برخی چند از والیان و عاملان مغول را ستوده و آنان را به راه راست و توجه به دادگری و عنایت به احوال مظلومان فراخوانده است . در میان کسانی که سعدی دهان به ستایش آنان گشوده ، برادران جوینی برای او بهای دیگری دارند . گذشته از قصاید فارسی ، قصاید عربی ، مثلّثات و برخی سروده های دیگرش ، ترجیع بند زیبای او با مطلع :
ای سرو بلند قامت دوست وه وه که شمایلت چه نیکوست
هنوز در زبان فارسی نظیری نیافته است . اما حجمِ نسبتاََ وسیعی که حدود هفتصد غزل سعدی در این مجموعه نفیس به خود اختصاص می دهد ، حکایت از آن دارد که سعدی خود به این قالب عنایتی مخصوص داشته و بیشتر اوقات خود را صرفِ سرودن آنها کرده است .
به هر روی این سراینده بزرگ و نویسندۀ بی مانند از جمله شاعران و نویسندگانی است که در زمان حیاتش به شهرتی چشمگیر دست یافته و به چشم خود سفر کردن آثارش را به بلاد دیگر شاهد بوده و با گوش خود شنیده است که برخی از سرایندگان از او به احترام یاد کرده و سروده هایش را عزیز داشته اند .
1) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما / افتاده در غرقابه ای ، تا خود که داند آشنا…
1) هر آن ناظر که منظوری ندارد / چراغ دولتش نوری ندارد 2) چه کار اندر بهشت آن مدّعی را…
1) ای بادِ بی آرامِ ما ، با گُل بگو پیغام ما / که : ای گُل ، گُریز اندر…
1) مگر نسیم سَحر بوی یار من دارد / که راحت دل امّیدوار من دارد 2) به پای سرو درافتاده…
1) ای نوبهارِ عاشقان ، داری خبر از یارِ ما ؟ / ای از تو آبستن چمن ، و ای…
1) غلام آن سبک روحم که با ما سر گران دارد / جوابش تلخ و ، پنداری شِکر زیر زبان…
View Comments
به باور من جناب سعدی را باید استاد علوم تربیتی دانست ایشان اندیشه های تربیتی و اجتماعی خویش را آگاهانه و بدور ازملاحظات ابراز کرده است و همین امر موجب شده است که به آموزه ای تربیتی ایشان توجهی نشود
استاد سخن، شیخ اجل، حضرت سعدی
ایمان من این ست که شاعر نبود بعد او بعدی