مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه | شرح و تفسیر

مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر سوم ابیات 3163 تا 3176

نام حکایت : به فریاد رسیدن رسول الله ، کاروان عرب را از تشنگی

بخش : 2 از 7 ( مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت به فریاد رسیدن رسول الله ، کاروان عرب را از تشنگی

در هامونی خشک و سوزان ، کاروانی بزرگ از اعراب از بی آبی درمانده شده بودند و عقابِ سیاهِ مرگ بر سرشان بال گشوده بود . در این لحظه های سنگین و هولناک بود که پیامبر اکرم (ص) برای نجاتِ آنان سر رسید و بیدرنگ به جمعی از آنان فرمود : هر چه سریعتر به پشتِ تل های شنی آن سو بروید . کاروانیان پرسیدند : یا رسول الله مگر آن طرفِ تپه ها چه خبر است ؟ فرمود : در آن سو ، غلامی سیاه ، مَشکی پُر از آب همراه دارد و …

متن کامل « حکایت به فریاد رسیدن رسول الله ، کاروان عرب را از تشنگی » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .

متن کامل اشعار مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه

ابیات 3163 الی 3176

3163) ای غلام اکنون تو پُر بین مَشکِ خَود / تا نگویی در شکایت نیک و بَد

3164) آن سیه ، حیران شد از بُرهانِ او / می دمید از لامکان ، ایمانِ او

3165) چشمه یی دید از هوا ریزان شده / مَشکِ او رُوپوشِ فیضِ آن شده

3166) ز آن نظر ، روپوش ها هم بر درید / تا معیّن چشمۀ غیبی بدید

3167) چشم ها پُر آب کرد آن دَم غلام / شد فراموشش ز خواجه وز مقام

3168) دست و پایش ماند از رفتن به راه / زلزله افگند در جانَش اِله

3169) باز بهرِ مصلحت ، بازش کشید / که : بخویش آ ، باز رَو ای مُستَفید

3170) وقتِ حیرت نیست ، حیرت پیشِ توست / این زمان در رَه درآ ، چالاک و چُست

3171) دست های مصطفی بر رُو نهاد / بوسه های عاشقانه بس بداد

3172) مصطفی دستِ مبارک بر رُخش / آن زمان مالید و ، کرد او فرّخَش

3173) شد سپید آن زنگی و زادۀ حَبش / همچو بدرِ روزِ روشن شد شبش

3174) یوسفی شد در جمال و در دَلال / گفتش : اکنون رَو به ده ، واگوی حال

3175) او همی شد بی سر و بی پای ، مست / پای می نشناخت در رفتن ز دست

3176) پس بیآمد با دو مَشکِ پُر ، روان / سوی خواجه از نواحی کاروان

شرح و تفسیر مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه

ای غلام اکنون تو پُر بین مَشکِ خَود / تا نگویی در شکایت نیک و بَد


حضرت پیامبر (ص) به آن غلام فرمود : ای غلام ، اکنون تو نیز به مَشکِ خود نگاه کن که پر از آب است تا مبادا شکایت کنی و سخنی به نیکی یا بدی بر زبان آوری .

آن سیه ، حیران شد از بُرهانِ او / می دمید از لامکان ، ایمانِ او


آن غلامِ سیاه وقتی این معجزۀ روشنِ حضرت پیامبر (ص) را مشاهده کرد . دچارِ حیرت شد و از عالَمِ ماورای طبیعت ،نسیم ایمان بر قلبش می دمید .

چشمه یی دید از هوا ریزان شده / مَشکِ او رُوپوشِ فیضِ آن شده


آن غلام می دید که از آسمان چشمه ای فرو می ریزد و مَشکِ او حجابی است بر آن فیضِ الهی و عنایتِ ربّانی .

ز آن نظر ، روپوش ها هم بر درید / تا معیّن چشمۀ غیبی بدید


از آنرو که دیدۀ قلبش به نورِ ایمان منوّر شده بود . همۀ این حجاب هایی را که ناشی از غلبۀ علل و اسباب ظاهری بود پاره کرد تا آشکارا چشمۀ الهی را مشاهده کند .

چشم ها پُر آب کرد آن دَم غلام / شد فراموشش ز خواجه وز مقام


همان لحظه چشم های آن غلام ، لبریز از اشک شد بطوریکه صاحب و محل و منزل خود را فراموش کرد . [ این همان حالتی است که صوفیان بدان محو گویند . توضیح محو در شرح بیت 2841 دفتر اوّل آمده است ]

دست و پایش ماند از رفتن به راه / زلزله افگند در جانَش اِله


دست و پای آن غلام از حرکت باز ماند و حضرت حق تعالی زلزله ای در روح و روان او پدید آورد . [ سالکان در ابتدای سلوک دچار حالتی اینگونه می شوند . مست و مستغرق می گردند و همه چیز و همه کس را فراموش می کنند و حاضر نیستند لحظه ای از این حالِ خوش بدر آیند . امّا دست عنایت حق آنان را دوباره به این عالَم می آورد تا بواسطۀ آن عده ای دیگر بدین راه یابند . چنانکه حضرت نبی اکرم (ص) آن غلام را دوباره به عالَمِ صحو آورد . ]

باز بهرِ مصلحت ، بازش کشید / که : بخویش آ ، باز رَو ای مُستَفید


حضرت پیامبر (ص) برای رعایت مصلحت ، دوباره آن غلام را از عالَمِ محو و استغراق و بیخویشی به مرتبۀ کار و خدمت بازآورد و فرمود : به خود آ و در این عالم به حرکت و فعالیت مشغول شو ای کسی که طالبِ فایده های معنوی هستی . [ مُستَفید = طلب کننده فایده ]

وقتِ حیرت نیست ، حیرت پیشِ توست / این زمان در رَه درآ ، چالاک و چُست


اکنون هنگامِ حیرت نیست . بلکه حیرت در آینده تو را دچار خواهد کرد . فعلاََ وقتِ سلوکِ توست و در این طریق زرنگ و چالاک باش . [ پیشِ توست = در پیش رو داری ، در آینده دچارِ آن خواهی شد ]

دست های مصطفی بر رُو نهاد / بوسه های عاشقانه بس بداد


آن غلام ، دست های مبارکِ حضرت محمّد مصطفی (ص) را بر صورتِ خود گذاشت و عاشقانه آنها را بوسید .

مصطفی دستِ مبارک بر رُخش / آن زمان مالید و ، کرد او فرّخَش


حضرت محمّد مصطفی (ص) دستِ مبارک خود را بر رویِ آن غلام کشید و او را شرافت و فرخندگی بخشید .

شد سپید آن زنگی و زادۀ حَبش / همچو بدرِ روزِ روشن شد شبش


آن غلامِ سیاه و حبشی فوراََ سپید شد و چهرۀ همچون شبِ سیاهش مانندِ روزِ پُرفروز ، روشن شد .

یوسفی شد در جمال و در دَلال / گفتش : اکنون رَو به ده ، واگوی حال


آن غلامِ سیاه در زیبایی و ناز همچون یوسفِ نبی شد . حضرت پیامبر (ص) به او گفت : هم اینک به سوی روستای خود برو و مشاهداتِ خود را تعریف کن . [ دَلال = ناز و کرشمه ]

او همی شد بی سر و بی پای ، مست / پای می نشناخت در رفتن ز دست


غلام ، در حالتِ بیخویشی و مستی می رفت و در رفتن ، دست از پا نمی شناخت .

پس بیآمد با دو مَشکِ پُر ، روان / سوی خواجه از نواحی کاروان


آن غلام با دو مَشکِ پُر از آب از محلِ کاروان به سویِ خواجه اش حرکت کرد .

شرح و تفسیر بخش قبل                     شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه مشک آن غلام از غیب پر آب کردن به معجزه

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر سوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟