قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد

قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد | شرح و تفسیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر ششم ابیات 1237 تا 1241

نام حکایت : حکایت هِلال که بندۀ مخلص و صاحب بصیرت و بی تقلید خدا بود

بخش : 6 از 9 ( قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد )

مثنوی معنوی مولوی

خلاصه حکایت هِلال که بندۀ مخلص و صاحب بصیرت و بی تقلید خدا بود

هِلال یکی از یاران پیامبر (ص) ، در بیتِ خواجه ای به کارِ ستوربانی و تیمارداشتِ چهارپایان مشغول بود . امّا خواجه از حقیقتِ حالِ او خبر نداشت . تا اینکه هِلال بیمار می شود و نُه روز در اصطبل ، رنجور و بیمار می افتد و کسی هم از این امر مطلّع نمی شود . حتّی خواجه نیز نمی داند او بیمار شده است . تا اینکه پیامبر (ص) از طریقِ وحی بر این امر وقوف می یابد و برای عیادت او شتابان راهی بیت خواجه می شود . همینکه خواجه می شنود که پیامبر (ص) به سوی خانۀ او می آید …

متن کامل ” حکایت هِلال که بندۀ مخلص و صاحب بصیرت و بی تقلید خدا بود را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد

ابیات 1237 الی 1241

1237) گفت یکروزی به خواجۀ گیلی ای / نان پرستی ، نر گدا ، زنبیلی ای

1238) چون سِتَد زو نان ، بگفت ای مُستَعان / خوش به خان و مانِ خود بازش رسان

1239) گفت : خان ار آنست که من دیده ام / حق تو را آنجا رساند ای دُژَم

1240) هر مُحَدِّث را خَسان باذِل کنند / حرفش ار عالی بُوَد ، نازِل کنند

1241) زآنکه قدرِ مُستَمع آید نَبا / بر قدِ خواجه بُرَد درزی قبا

شرح و تفسیر قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد

گفت یکروزی به خواجۀ گیلی ای / نان پرستی ، نر گدا ، زنبیلی ای


روزی گدایِ طمّاعِ سمجِ زنبیل به دستی از ثروتمند گیلانی نانی درخواست کرد . [ نان پَرست = مجازاََ به معنی شکم پرست و پُرخور ، در اینجا به معنی حریص است / نَرگدا = گدای سمج ]

چون سِتَد زو نان ، بگفت ای مُستَعان / خوش به خان و مانِ خود بازش رسان


گدا همینکه نان را گرفت برای خوشایند او دست به دعا برداشت و گفت : ای خداوندی که یاور همگانی . این شخص ثروتمند را خوش و سلامت به خانه و کاشانه اش برسان .

گفت : خان ار آنست که من دیده ام / حق تو را آنجا رساند ای دُژَم


گیله مرد گفت : ای گدای ژولیده ، اگر خانه و کاشانه آن است که من دیده ام . خدا تو را آنجا رساند . ( دُژم = غمزده ، اندوهگین ، در اینجا به معنی ژولیده است ) [ در اینکه چرا آن مرد گیلانی از رجوع به موطن خود دل خوشی نداشت . تنها ی توان حدس هایی زد . به هر حال مقصود حکایت اینست که گولِ ظاهر را نباید خورد . اگر زندگی آدمی در راه صلاح و فلاح صرف شود . طول عمر مناسب است ولی اگر عمر در راه بهیمی تلف گردد نیم نَفَس بسیار است . ]

هر مُحَدِّث را خَسان باذِل کنند / حرفش ار عالی بُوَد ، نازِل کنند


مُستَمعانی که سطح فکری نازل دارند هر گوینده ای را وادار می کنند که در جهت مدارا با آنان سطحِ کلام خود را تنزّل دهد . حتّی اگر سخن گوینده عالی هم باشد باز سبب می شوند که سطح آن نازل شود .

منظور بیت : گوینده هر قدر هم که عالِم و بلیغ باشد . وقتی مخاطبانی کم مایه داشته باشد مجبور است تاحدِّ ممکن سطح کلامِ خود را تنزّل دهد تا همگان از آن بهره مند شوند .

زآنکه قدرِ مُستَمع آید نَبا / بر قدِ خواجه بُرَد درزی قبا


زیرا سخن به قدرِ فهم شنونده باید گفت . چنانکه مثلاََ خیاط لباس را متناسب با اندام شخص می دوزد . [ نَبَا = مخفّفِ نَبَأ به معنی خبر ، در اینجا به معنی سخن / دَرزی = خیّاط ]

شرح و تفسیر بخش قبل                     شرح و تفسیر بخش بعد

دکلمه قصه آن درویش که آن گیلانی را دعا کرد

خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر ششم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟