غزل شماره 10 دیوان غزلیات شمس تبریزی

شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان غزلیات شمس تبریزی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان غزلیات شمس تبریزی

شاعر : جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : غزل شماره 10 دیوان غزلیات شمس تبریزی

دیوان شمس تبریزی
متن کامل ابیات 1 الی 7

1) مهمان شاهم هر شبی ، بر خوانِ احسان و وفا / مهمان صاحب دولتم ، که دولتش پاینده با

2) بر خوانِ شیران ، یک شبی ، بوزینه ای همراه شد / استیزه رو گر نیستی ، او از کجا ؟ شیر از کجا ؟

3) بنگر که از شمشیرِ شَه ، در قهرِمان خون می چکد / آخر چه گستاخی است این ؟ والله خطا ، والله خطا

4) گر طفلِ شیری پنجه زد بر روی مادر ناگهان / تو دشمنِ خود نیستی ، بر وی مَنِه تو پنجه را

5) آن کو ز شیران ، شیر خَورد ، او شیر باشد ، نیست مرد / بسیار نقش آدمی دیدم که بود آن اژدها

6) نوح ار چه مردم وار بُد ، توفانِ مردم خوار بُد / گر هست آتش ذرّه ای ، آن ذرّه دارد شعله ها

7) شمشیرم و خونریز ، من ، هم نرمم و هم تیز ، من / همچون جهانِ فانی ام ، ظاهر ، خوش و باطن ، بلا

شرح و تفسیر غزل شماره 10 دیوان غزلیات شمس تبریزی

مهمان شاهم هر شبی ، بر خوانِ احسان و وفا / مهمان صاحب دولتم ، که دولتش پاینده با


همۀ شب ها مهمان سفرۀ احسان و وفای حضرت شاه وجودم . مهمان صاحب حشمتی هستم که دولت او پاینده باد .

بر خوانِ شیران ، یک شبی ، بوزینه ای همراه شد / استیزه رو گر نیستی ، او از کجا ؟ شیر از کجا ؟


برای مثال ، یک شب بر سر سفرۀ شیران ، بوزینه ای نیز حاضر شد . اگر لجوج و اهل جدل نیستی و خواهان حقیقتی ، بگو ببینم بوزینه کجا و شیر کجا ؟ یعنی این دو تناسبی با هم ندارند . [ قرب بنده به حضرت معشوق ، از وجه لطف و رحمانیت اوست . واِلّا هیچ سنخیتی میان حق و خلق نیست که موجب قرب شود . مولانا در 2733 ، بیت 4 فرماید :

من خود چه کسم که وصل جویم / از لطف ، توام همی کشانی ]

[ بوزینه = در اینجا تمثیل برای بندگان است و شیر ، نماد حضرت حق .

استیزه رو = ستیزه گر ، جدل کننده .

بنگر که از شمشیرِ شَه ، در قهرِمان خون می چکد / آخر چه گستاخی است این ؟ والله خطا ، والله خطا


ببینا که آن شاهِ ازل و لَم یَزَل برای کیفر گستاخی مان شمشیرِ عقاب خود را برآهیخته است و از آن خون می چکد . گستاخی ما بندگان ، حضرت حق را به خشم و قهر آورده است . آخر این چه گستاخی و جسارتی است که ما مرتکب شده ایم ؟ والله این کار خطاست . [ ارتکاب گناه در واقع ، جنگ با ربوبیّت و ستّاریّت خداوند است . ]

گر طفلِ شیری پنجه زد بر روی مادر ناگهان / تو دشمنِ خود نیستی ، بر وی مَنِه تو پنجه را


ای حضرت معشوق ، گیریم که بندگان ، نسبت به تو عصیان ورزیدند و گستاخی نمودند . ولی تویی مهربان و تویی مهرگُستر . پس در حق بندگان عاصی ات به قهر روی میاور . چنانکه مثلاََ اگر توله شیری به چهرۀ مادرش ناگهان پنجه ای بزند . مادرش آن را به حساب دشمنی آن توله نمی گذارد و نسبت به او خشمگین نمی شود و او را آزار نمی دهد .

آن کو ز شیران ، شیر خَورد ، او شیر باشد ، نیست مرد / بسیار نقش آدمی دیدم که بود آن اژدها


کسی که از شیران دلاور شیر بخورد او دیگر شیر است نه آدمی . من در زندگی ام بسیار دیده ام که ظاهرشان بشر بوده امّا سیرتی اژدهایی داشته اند . [ کسی که با شیران میدان طریقت و حقیقت مصاحبت داشته باشد ، او نیز خُلق و خوی آنان را کسب می کند و خود نیز شیرسیرت می شود . چنانکه بسیاری از آدمیان کالبدشان مانند دیگران است ولی بس نیرومند و پُر هیبت اند مانند اژدها . ]

نوح ار چه مردم وار بُد ، توفانِ مردم خوار بُد / گر هست آتش ذرّه ای ، آن ذرّه دارد شعله ها


برای مثال ، همین نوح (ع) اگر چه ظاهراََ بشری بود مانند بشرهای دیگر ، ولی در باطن ، طوفانی مُهلِک بود و دیدیم که طوفان نوح (ع) جهانی را به کام خود درکشید . یا اگر چه مثلاََ آتش در ابتدا اخگری کوچک است ولی چون به هیزم ها افتد به دریایی از آتش تبدیل می شود . [ مولانا در دفتر اوّل مثنوی ، ابیات 3127 تا 3131 فرماید :

هست اندر نقش این روباه ، شیر / سوی این روبه نشاید شد دلیر

گر به روی صورتش می نگروی / غرّۀ شیران از او می نشوی

گر نبودی نوح ، شیر سرمدی / پس جهانی را چرا بر هم زدی

صد هزاران شیر بود او در تنی / او چو آتش بود و عالَم خرمنی

چون که خرمن ، پاس عُشرِ او نداشت / او چنین شعله بر آن خرمن گماشت ]

نوح = از نخستین پیامبران است . و در سنّت اسلامی یکی از پیامبران اولوالعزم به شمار آید . نام نوح (ع) روی هم رفته 43 بار در قرآن یاد شده است و سرگذشت او به گونه ای گسترده در سوره های اعراف ، هود ، مومنون ، شعرا ، قمر و سورۀ نوح آمده است . صوفیه او را مظهر اسم سبّوح ( از اسم های تنزیهی خداوند به معنی منزّهِ کامل از جمیع نقایص مخلوقات ) دانند .

شمشیرم و خونریز ، من ، هم نرمم و هم تیز ، من / همچون جهانِ فانی ام ، ظاهر ، خوش و باطن ، بلا


زبان حال نوح (ع) و سایر اولیاء این است : ما اولیاء که آینۀ اسماء و صفات الهی هستیم . هم دارای صفت قهریم و هم لطف . درست مانند شمشیر که ظاهری صاف و صیقلی دارد ولی در واقع خونریز است . [ انسان کامل هم صفت لطف دارد و هم صفت قهر . ولی لطف و مهربانی او بر خشم و قهر او پیشی و بیشی دارد . ]

شرح و تفسیر غزل 9                     شرح و تفسیر غزل 11

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه غزل شماره 10 دیوان غزلیات شمس تبریزی

زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی

غزلیات مولانا ثبت لحظه های سُکر و بی خویشی های اوست .

من خَمُش کردم و در جوی تو افکندم خویش / که ز جوی تو بُوَد رونقِ شعرِ ترِ من

به گفتۀ یکی از اقدامِ تذکره ها : « اکثر کلمات مولانا در حالت سُکر در بیان آمده است » ( زندگی نامه مولانا ، سپهسالار ، ص 46 ) . این غزلیات از حیث موسیقیایی و اُرکستراسیونِ واژگان در سراسر تاریخ ادبیات ایران ، همتا ندارد و گویی رقص و سماع مولانا و یارانش با تمام شور و شکوه در غزلیات او تابش یافته است . در این غزلیات معنی چنان بر لفظ ، پیشی گرفته که گاه بی هیچ حذری مرزهای سنّتی و کلیشه ای غزل را درمی نوردد و قواعد کهنه عروض و قافیه را در هم می ریزد و نوآوری می کند …

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان غزلیات شمس تبریزی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح دیوان شمس تبریزی از مولانا جلال الدین محمد بلخی – جلد اوّل – نوشته کریم زمانی

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟