شرح و تفسیر یافتن رسول روم ، عمر را در زیر نخل

شرح و تفسیر یافتن رسول روم ، عمر را در زیر نخل در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر یافتن رسول روم ، عمر را در زیر نخل

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 1415 تا 1426

نام حکایت : آمدن رسول روم تا امیرالمومنین (رض) و دیدن او ، کرامات عمر

بخش : 2 از 8

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

فرستاده ای از سوی امپراطور روم به سوی عمر ( خلیفه دوم ) روانه شد . این شخص راههای پر پیچ و خم و دور و دراز را درنوردید و به سرزمین مسلمانان گام نهاد و از جایگاه و قصر عمر پرسیدن گرفت . به او پاسخ دادند که عمر قصری ندارد . تنها قصر او ، جان روشنن اوست . او در خانه ای ساده و محقر می زید . ای فرستاده تو چه سان می خواهی قصر باطنی او را مشاهده کنی در حالی که دیدگان تو را حجابی پوشانده که مانع از دیدن آن است ؟ فرستاده دولت روم ، عمر را جستجو کرد تا اینکه سرانجام زنی صحرا نشین بدو گفت : عمر در زیر خرمابنی آرمیده است . فرستاده نزدیک محل او رسید ولی پیشتر نتوانست رفتن ، زیرا هیبتی از عمر در دلش پدیدار آمده بود . و …

متن کامل حکایت آمدن رسول روم تا امیرالمومنین (رض) و دیدن او ، کرامات عمر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 1415 الی 1426

1415) آمد او آنجا و از دور ایستاد / مر عمر را دید و در لرز اوفتاد

1416) هیبتی زآن خفته آمد بر رسول / حالتی خوش کرد در جانش نزول

1417) مهر و هیبت هست ضد همدگر / این دو ضد را دید ، جمع اندر جگر

1418) گفت با خود ، من شهان را دیده ام / پیش سلطانان ، مه و بگزیده ام

1419) از شهانم هیبت و ترسی نبود / هیبت این مرد ، هوشم را ربود

1420) رفته ام در بیشه شیر و پلنگ / روی من زایشان نگردانید رنگ

1421) بس شدستم در مصاف و کارزار / همچو شیر ، آن دم که باشد کارزار

1422) بس که خوردم ، بس زدم زخم گران / دل قوی تر بوده ام از دیگران

1423) بی سلیح ، این مرد خفته بر زمین / من به هفت اندام لرزان ، چیست این ؟

1424) هیبت حق است این ، از خلق نیست / هیبت این مرد صاحب دلق نیست

1425) هر که ترسید از حق و تقوا گزید / ترسد از وی ، جن و انس و هر که دید

1426) اندرین فکرت به حرمت دست بست / بعد یک ساعت عمر از خواب جست

شرح و تفسیر یافتن رسول روم ، عمر را در زیر نخل

آمد او آنجا و از دور ایستاد / مر عمر را دید و در لرز اوفتاد


فرستاده روم بدانجا آمد و در نقطه ای دور ایستاد و همینکه به عمر نگریست لرزه بر اندامش افتاذ .

هیبتی زآن خفته آمد بر رسول / حالتی خوش کرد در جانش نزول


از آن مرد خفته در زیر سایه درخت (عمر) در دل فرستاده دولت روم ترسی توام با احترام پدید آمد ولی در عین حال نوعی نشاط روحانی بدو دست داد و کلا احساس خوبی داشت .

مهر و هیبت هست ضد همدگر / این دو ضد را دید ، جمع اندر جگر


محبت و ترس ، ضد یکدیگرند . اما فرستاده دولت روم ، این دو ضد را در ضمیرش جمع می دید .

گفت با خود : من شهان را دیده ام / پیش سلطانان ، مه و بگزیده ام


فرستاده روم که شدیدا تحت تاثیر عظمت روحی عمر قرار گرفته بود با خود گفت : من تا به حال شاهان بسیاری را دیده ام و در نظر سلاطین بزرگ ، شخصی عالیقدر و نخبه شمرده می شدم . [ مه به معنی بزرگ و والا است ]

از شهانم هیبت و ترسی نبود / هیبت این مرد ، هوشم را ربود


من از ملاقات با شاهان هیچگونه ترس و واهمه ای در خود احساس نمی کردم ولی هیبت این مرد عقل و هوش از سرم درربود .

رفته ام در بیشه شیر و پلنگ / روی من زایشان نگردانید رنگ


من تا به حال بارها به بیشه شیران و پلنگان رفته ام . اما از روبرو شدن با آن جانوران وحشی ، خود را نمی باختم و رنگ از چهره ام نمی پرید . [ رنگ گردانیدن به معنی ترس آمده است زیرا انسان موقع غلبه ترس ، رنگ چهره اش تغییر می کند ]

بس شدستم در مصاف و کارزار / همچو شیر ، آن دم که باشد کارزار


هر گاه که پیکاری پیش می آمد . همچون شیر به آوردگاه می شتافتم . [ مصاف جمع مصف به معنی محلی که به صف می ایستند ، میدان جنگ ]

بس که خوردم ، بس زدم زخم گران / دل قوی تر بوده ام از دیگران


در آوردگاه ضرباتی بر پیکرم نشسته است و در عوض ضربات سنگینی نیز بر حریفان وارد آورده ام . به هر تقدیر در این نبردها از سایرین دلاورتر بوده ام .

بی سلیح ، این مرد خفته بر زمین / من به هفت اندام لرزان ، چیست این


این مرد بی آنکه سلاحی داشته باشد . بر زمین خفته است ولی نمی دانم چرا هفت بند پیکرم یعنی سر تا وجودم می لرزد . [ سلیح به معمی جنگ افزار و سلاح آمده است . و هفت اندام عبارتند از سر ، سینه ، شکم ، دو دست و دو پا می باشد ]

هیبت حق است این ، از خلق نیست / هیبت این مرد صاحب دلق نیست


 

این هیبت ، هیبت حضرت حق است نه هیبت مخلوق . در حقیقت این هیبت از این ژنده پوش نیست . بلکه هیبت و شوکت حضرت حق بر او تجلی کرده است . [ صاحب دلق به معنی ژنده پوش آمده است . توضیح بیشتر در شرح بیت 685 همین دفتر ]

هر که ترسید از حق و تقوی گزید / ترسد از وی ، جن و انس و هر که دید


هر کس از خدا بترسد و تقوا پیشه کند . آدمیان و پریان و هر کس که او را بیند از وی بترسد . [ اشارت است به حدیث ” هر که از خدا ترسد . از او همه چیز بترسد و هر که از غیر خدا ترسد . خداوند او را از هر چیز بترساند ]

اندرین فکرت به حرمت دست بست / بعد یکساعت عمر از خواب جست


فرستاده روم در همین افکار بود و در کمال ادب و احترام دست به سینه نهاده بود که دقایقی بعد عمر از خواب برخاست .

دکلمه یافتن رسول روم ، عمر را در زیر نخل

دکلمه یافتن رسول روم ، عمر را در زیر نخل

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟