شرح و تفسیر وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2156 تا 2166

نام حکایت : رفتن مصطفی (ص) به عیادت صحابی رنجور

بخش : 2 از 14

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

یکی از صحابه بیمار شده بود . پیامبر (ص) به عیادت او رفت تا از وی دلجویی کند . همینکه بیمار نگاهش به رسول الله (ص) افتاد . درد و رنجوریش بهبود یافت و خدا را سپاس گفت و بیماری و کسالت خود را موهبتی ربّانی دانست . چه به واسطۀ این بیماری ، پیامبر (ص) را در منزل خود زیارت می کرد . پیامبر ضمن احوالپرسی ، از او سؤال کرد تو در حالت غلبۀ نَفسِ امّاره چه دعایی به زبان خود کرده ای ؟ آن بیمار ابتدا به خاطرش نیامد که چه دعایی کرده ، ولی با مدد از همّت و …

متن کامل « حکایت رفتن مصطفی (ص) به عیادت صحابی رنجور » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .

متن کامل ابیات 2156 الی 2166

2156) آمد از حق سویِ موسی این عتاب / کاِی طلوعِ ماه دیده تو ز جیب

2157) مُشرِقت کردم ز نورِ ایزدی / من حقم ، رنجور گشتم ، نآمدی

2158) گفت : سبحانا تو پاکی از زبان / این چه رمزست ؟ این بکن یارب بیان

2159) باز فرمودش که در رنجوریّم / چُون نپرسیدی تو از رویِ کرَم ؟

2160) گفت : یارب نیست نقصانی تو را / عقل گم شد ، این سخن را بَرگُشا

2161) گفت : آری بندۀ خاصِ گُزین / گشت رنجور ، او مَنَم ، نیکو ببین

2162) هست معذوریش ، معذوریِ من / هست رنجوریش ، رنجوریِ من

21963) هر که خواهد همنشینیِ خدا / تا نشیند در حضورِ اولیا

2164) از حضورِ اولیاء گر بِسکُلی  / تو هلاکی ز آنکه جزو بی کُلی

2165) هر که را دیو از کریمان وا بَرَد / بی کسش یابد ، سرش را او خَورَد

2166) یک بَدَست از جمع رفتن یک زمان / مکرِ شیطان باشد ، این نیکو بدان

شرح و تفسیر وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام

آمد از حق سویِ موسی این عتاب / کاِی طلوعِ ماه دیده تو ز جیب


از بارگاهِ الهی به حضرت موسی (ع) این خطابِ پُر عتاب در رسید که : ای کسی که زایش ماه را از گریبانِ خود دیده ای . [ اشاره است به معجزه یدِ بیضا ]

_ طبق قاعدۀ اماله ، باید « عتاب » را به صورت « عِتیب » خواند تا قافیه مناسب آید . اماله = شرح بیت 669 دفتر اول .

مُشرِقت کردم ز نورِ ایزدی / من حقم ، رنجور گشتم ، نآمدی


من با نور الهی ، تو را تابان کردم . منم حق ، بیمار شدم ، به عیادت من نیامدی . [ مصراع دوم اشاره است به حدیثی که در شرح بیت 1738 همین دفتر آمده است ]

گفت : سبحانا تو پاکی از زبان / این چه رمزست ؟ این بکن یارب بیان


حضرت موسی (ع) عرضه داشت : ای خداوندِ پاک از هر گونه نقصان و کاستی ، تو از هر زیان و گزندی منزّهی ، این چه رازی است ؟ این راز را بیان بفرما .

باز فرمودش که در رنجوریّم / چُون نپرسیدی تو از رویِ کرَم ؟


حضرت حق تعالی دوباره به موسی فرمود : در ایّامِ بیماری من چرا از رویِ کرَم و جوانمردی به عیادت من نیامدی و حال مرا نپرسیدی ؟

گفت : یارب نیست نقصانی تو را / عقل گم شد ، این سخن را بَرگُشا


حضرت موسی عرضه داشت : پروردگارا ، نتو کاستی و نقصانی نداری و عقلم در این خصوص سرگشته و حیران شده . پس خدایا معنی و مقصود از این کلام را بیان بفرما .

گفت : آری بندۀ خاصِ گُزین / گشت رنجور ، او مَنَم ، نیکو ببین


خداوند فرمود : بله ، یکی از بندگان خاص و برگزیدۀ من بیمار شده . او در حقیقت منم . این نکته دقیق را خوب بنگر .

هست معذوریش ، معذوریِ من / هست رنجوریش ، رنجوریِ من


معذور بودن او ، در واقع ، معذور بودن من است و بیماری او نیز بیماری من .

هر که خواهد همنشینیِ خدا / تا نشیند در حضورِ اولیا


هر کس می خواهد با خدا همنشینی کند . باید با اولیاء الله همنشینی کند . [ توضیح در شرح بیت 1538 دفتر اول ]

از حضورِ اولیاء گر بِسکُلی  / تو هلاکی ز آنکه جزو بی کُلی


اگر تو از محضر اولیاء الله ، جدا شوی و از مصاحبت ایشان ببُری ، قطعاََ هلاک خواهی شد . زیرا که تو جزو فاقدِ کُلّی . [ بِسکُلی = جدا شوی ، بریده شوی ]

هر که را دیو از کریمان وا بَرَد / بی کسش یابد ، سرش را او خَورَد


هر کس را که شیطان از محضرِ بزرگانِ حق دور سازد . او را تنها گیر می آورد و سَرش را می خورد .

یک بَدَست از جمع رفتن یک زمان / مکرِ شیطان باشد ، این نیکو بدان


اگر در یک آن به اندازۀ یک وجب از اولیاء الله دور شوی . نیک بدان که این اَمر ، از نیرنگ شیطان سرچشمه گرفته است . [ ابیات اخیر بر لزومِ داشتن پیرِ راهنماست / بَدَست = وجب ، فاصله سرِ انگشت کوچک تا سرِ انگشت شصت وقتی که پنجه کاملا باز شود . ]

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام

دکلمه وحی کردن حق تعالی به موسی علیه السلام

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
یک دیدگاه 
  1. علی 6 سال پیش

    درود بر شما

    امیدوارم در کارتون ثابت قدم باشین.خداقوت

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟