شرح و تفسیر فهم کردن حاذقان نصارا ، مکر وزیر را در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر فهم کردن حاذقان نصارا ، مکر وزیر را
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 446 تا 454
نام حکایت : پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب
بخش : 8 از 24
در میان جهودان ، پادشاهی جبار و بیدادگر بود که نسبت به عیسویان سخت کینه توز بود . این پادشاه موسی (ع) و عیسی (ع) را که در واقع شعله ای از یک چراغ و با هم متحد بودند را از روی تعصب ، مخالف یکدیگر می انگاشت و در صدد بو که دین و آئین عیسویان را براندازد . او وزیری کاردان و زیرک داشت که در امور مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیده مردم را نمی توان با خشم و زور از میان برداشت بلکه برعکس هر چه زور و خشونت سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم استوارتر گردد و از اینرو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد . بر اساس این نیرنگ شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود سازد که وزیر به آئین عیسویان گرایش یافته است ، پس باید دست و گوش و بینی او را برید و …
متن کامل حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
446) هر که صاحب ذوق بود از گفت او / لذتی می دید و تلخی جفت او
447) نکته ها می گفت او آمیخته / در جلاب قند ، زهری ریخته
448) ظاهرش می گفت : در ره چست باش / وز اثر می گفت : جان را سست باش
449) ظاهر نقره گر اسپید است و نو / دست و جامه می سیه گردد ازو
450) آتش ارچه سرخ رویی است از شرر / تو ز فعل او سیه کاری نگر
451) برق اگر نوری نماید در نظر / لیک هست از خاصیت ، دزد بصر
452) هر که جز آگاه و صاحب ذوق بود / گفت او در گردن او ، طوق بود
453) مدتی ، شش سال در هجران شاه / شد وزیر ، اتباع عیسی را پناه
454) دین و دل را کل بدو بسپرد خلق / پیش امر و حکم او می مرد خلق
هر که صاحب ذوق بود از گفت او / لذتی می دید و تلخی جفت او
هر یک از عیسویان که ذوق و معرفتی داشت و اهل تمییز بود ابتدا سخنان آراسته و اندرزگونه وزیر را می شنید و لذت می برد ولی بعدا متوجه تلخی و ناگواری می شد و به شرارت آن وزیر پی می برد .
نکته ها می گفت او آمیخته / در جلاب قند ، زهری ریخته
آن وزیر ضمن نصیحت نکته هائی آمیخته به اغراض نفسانی می گفت ، درست مثل این بود که قند زهرآگین را داخل شربت گلاب می کرد .
ظاهرش می گفت : در ره چست باش / وز اثر می گفت : جان را سست باش
وزیر ظاهرا به عیسویان می گفت در طریق دین خود چابک و چالاک باشید اما محوای کلام و عمق مقصودش ، روح و جان مستمعان را سست می کرد و آنان را در سلوک آئین خود درمانده می ساخت .
ظاهر نقره گر اسپید است و نو / دست و جامه می سیه گردد ازو
برای مثال ، اگرچه ظاهر نقره سفید و پر رونق است ولی دست و لباس را سیاه می کند زیرا خاصیت نقره این چنین است .
آتش ارچه سرخ رویی است از شرر / تو ز فعل او سیه کاری نگر
مثال دیگر ، اگرچه آتش سرخ و پر شعله است اما اصولا آتش این خاصیت را نیز دارد که به جان هر چه افتد آن را سیاه و تباه سازد .
– سخنان آن وزیر پر تزویر ، گرچه ظاهری آراسته داشت ولی در باطن موجب تیرگی دل و تباهی دین و ایمان می شد .
برق اگر نوری نماید در نظر / لیک هست از خاصیت ، دزد بصر
مثال دیگر ، صاعقه اگرچه به نظر درخشان و نورانی می رسد ولی این خاصیت را نیز دارد که بینائی چشم را از بین می برد .
– آن وزیر نیز با رونق ظاهری خود در بصیرت عیسویان خلل وارد می کرد .
هر که جز آگاه و صاحب ذوق بود / گفت او در گردن او ، طوق بود
هر یک از عیسویان که آگاهی نداشت و صاحب ذوق و معرفت نبود ، سخنان آراسته وزیر همچون قلاده ای بر گردن او می افتاد و روح و جانش را مفتون می کرد .
مدتی ، شش سال در هجران شاه / شد وزیر ، اتباع عیسی را پناه
ر مدت شش سال به دور از شاه ، پایگاه و ماوای عیسویان بود .
دین و دل را کل بدو بسپرد خلق / پیش امر و حکم او می مرد خلق
عیسویان همگی دل و دین خود را به آن وزیر مکار تسلیم کردند و در برابر فرمان و حکم او کاملا به اطاعت درآمدند و در برابر حکم او جان می دادند .
دکلمه فهم کردن حاذقان نصارا ، مکر وزیر را
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات