شرح و تفسیر غزل شماره 34 دیوان سعدی شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
شرح و تفسیر غزل شماره 34 دیوان سعدی شیرازی
شاعر : ابو محمد مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی
کتاب : دیوان اشعار
قالب شعر : غزل
آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 34 دیوان سعدی شیرازی
1) دلِ هر که صید کردی ، نکشَد سَر از کمندت / نه دگر امید دارد که رها شود ز بَندُت
2) به خدا که پرده از رویِ چو آتشت برافکن / که به اتّفاق بینی دلِ عالَمی سپندت
3) نه چمن شکوفه ای رُست چو رویِ دلستانت/ نه صبا صنوبری یافت چو قامتِ بلندت
4) گرت آرزوی آن است که خونِ خَلق ریزی / چه کند که شیرِ گردون نَنَهَد چو گوسفندت ؟
5) تو امیرِ مُلکِ حُسنی به حقیقت ، ای دریغا / اگر التفات بودی به فقیرِ مستمندت ؟
6) نه تو را بگفتم ای دل که سرِ وفا ندارد ؟ / به طمع ز دست رفتی و ، به پای درفکندت
7) تو نه مردِ عشق بودی خود از این حساب ، سعدی / که نه قوّتِ گریز است و نه طاقتِ گزندت
دلِ هر که صید کردی ، نکشَد سَر از کمندت / نه دگر امید دارد که رها شود ز بَندُت
دلِ هر کسی را که به دام آوردی ، در برابرت تسلیم می شود و سرکشی و عصیانفرو می نهد . زیرا اسارت در کمندِ تو به گونه ای است که اسیرت آرزوی رهایی را از دل بیرون می کند . [ تناسب = صید ، کمند ، بند ]
به خدا که پرده از رویِ چو آتشت برافکن / که به اتّفاق بینی دلِ عالَمی سپندت
تو را به خدا سوگند می دهم که از چهرۀ گلگون و آتشینت پرده برانداز تا ببینی که دلِ تمامِ مردم دنیا چونان سپندی برای دفع چشم زخم بر آتشِ رخسارت می تپد . [ به اتفاق = تمام و کامل / سپند = کوتاه شده اسپند است و به آن اسفند نیز گفته می شود . تخمِ گیاهی است از تیرۀ سُدابیان که بیشتر در نواحی مرکزی و شرقی و جنوبی و غربی آسیا در آب و هوای معتدل می روید . تخم آن را برای دفع چشم بَد در آتش می ریزند . ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی ) / در این بیت «روی» به «آتش» و «دل» به سپند» تشبیه شده است ]
نه چمن شکوفه ای رُست چو رویِ دلستانت/ نه صبا صنوبری یافت چو قامتِ بلندت
نه چمن توانسته است شکوفه ای به زیبایی رویِ دلربایت برویاند و نه بادِ صبا ، صنوبری به بلندی قامتِ تو یافته است . [ چمن = سبزه و گیاه / صنوبر = درختی است زینتی و همیشه سبز با برگ های سوزنی و شکلی مخروطی که در ادب فارسی قامت یار را بدان تشبیه کنند . ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی ) ]
صبا = نسیمِ خوشی که به هنگامِ صبح در فصلِ بهار می وزد و سبب شکفتن گل ها و گیاهان می گردد و پیام آور عاشقان است . « در تذکرة اولیا مذکور است : صبا بادی است که از زیرِ عرش خیزد و آن در وقتِ صبح وزد . بادی لطیف و خنک است و در اصطلاح سالکان ، باد صبا اشارت است از نفحاتِ رحمانیه که از مشرقِ روحانیت می آید . » ( شرح اصطلاحات تصوّف ) . صبا یکی از عناصر فارسی است که در غزلیات سعدی فراوان آمده و به نام های نسیمِ سحر ، بادِ شمال و بادِ صبحگاهی از آن یاد شده است .
گرت آرزوی آن است که خونِ خَلق ریزی / چه کند که شیرِ گردون نَنَهَد چو گوسفندت ؟
اگر آرزوی ریختن خونِ مردم را داری ، همه تسلیمِ تو هستند . شیر با تمام شجاعتش اگر مانند بره ای به حُکمت گردن ننهد ، چه کند ؟ [ گردن نهادن = کنایه از اطاعت و فرمانبرداری کردن ، تسلیم شدن / در این بیت «شیر» به «گوسفند» تشبیه شده است ]
تو امیرِ مُلکِ حُسنی به حقیقت ، ای دریغا / اگر التفات بودی به فقیرِ مستمندت ؟
تو به حق فرمانروای سرزمینِ زیبایی هستی . امّا ای کاش نظری هم به حال فقیر ناتوان می افکندی . [ حُسن = جمال و زیبایی / التفات = توجه و عنایت / مستمند = اندوهگین ، نیازمند ]
نه تو را بگفتم ای دل که سرِ وفا ندارد ؟ / به طمع ز دست رفتی و ، به پای درفکندت
ای دل ، همانا به تو نگفته بودم که معشوق قصدِ وفا کردن ندارد ؟ با طمع ورزیدن به وفای او شیفته شدی و او هم تو را در پای فکند و خوار کرد . [ وفا = شرح بیت 7 غزل 2 / سر وفا داشتن = قصد و توجه به وفا داشتن / از دست رفتن = پریشان و نابود گشتن ، بی خود شدن ]
تو نه مردِ عشق بودی خود از این حساب ، سعدی / که نه قوّتِ گریز است و نه طاقتِ گزندت
ای سعدی ، بدین ترتیب که نه توانایی گریختن و نه تابِ گزند عشق داری ، مردِ عشق ورزیدن نبودی .
افصح المتکلّمین ، مصلح بن عبدالله ملقب به سعدی شیرازی ، یکی از ستارگان قَدَرِ اوّل آسمان شعر و ادب فارسی است . وی به تقریب در سال 606 هجری قمری در شیراز و در خانواده ای که به تعبیر خودش ، همه از عالمان دین بودند ، دیده به جهان گشود . در کودکی پدر را از دست داد و تحت سرپرستی و تربیت جدِ مادریش قرار گرفت …
متن کامل زندگینامه سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
در میان آثار منظوم سعدی ، غزل هایش جایگاه ویژه ای دارد . بی تردید بخشی از شهرت سعدی از رهگذر سروده شدن این غزل ها تحقق یافته است . زیرا با مطالعه این سروده هاست که خواننده درمی یابد سعدی در یافته های عاطفی و احساسی خویش را در نهایت فصاحت و بلاغت به نظم کشیده و در اختیار مخاطب قرار داده است .
این غزل ها افزون بر جذابیت و دلفریبی و افزونی که در صورت آنها مشاهده می شود ، در بُعدِ معنایی آینه ای است از افکار انسان دوستانه ، عشق بع هستی و حیات بشری ، عنایت به عوالم روحانی و ماورایی ، تجربه های بشری که سعدی آنها را در سفرهایش و …
متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار سعدی شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح غزلهای سعدی – جلد اول و دوم – نوشته دکتر محمدرضا برزگر خالقی و دکتر تورج عقدایی – انتشارات زوّار