شرح و تفسیر غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی

شاعر : شمس الدین محمد حافظ شیرازی

کتاب : دیوان اشعار

قالب شعر : غزل

آدرس شعر : شرح و تفسیر غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی

دیوان حافظ شیرازی
متن کامل ابیات 1 الی 7

1) ساقیا آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی مَرَواد از یادت

2) برسان بندگیِ دختر رَز گو بدرآی / که دَم و همت ما کرد ز بند آزادت

3) درشگفتم که درین مدتِ ایامِ فراق / برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت

4) شادیِ مجلسیان در قدم و مقدمِ تست / جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

5) شکرِ ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت / بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

6) چشمِ بد دور کز آن تفرقه ات باز آوَرد / طالعِ نامور و دولتِ مادر زادت

7) حافظ از دست مده دولت این کشتیِ نوح / ورنه طوفانِ حوادث بِبَرَد بنیادت

 

 

 

 

 

شرح و تفسیر غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی

ساقیا آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی مَرَواد از یادت


ای ساقی آمدن عید مبارکت باشد و آن وعده ها که داده ای از خاطرت نرود . یعنی فراموش مکن . از فحوای کلام اینطور معلوم می شود که ساقی برای بعد از عید شریف وعدۀ عقد داده بوده است . بدین وسیله تذکر می دهد و یادآوری می کند که آن وعده را فراموش نکند . [ مواعید = جمع موعود به معنی چیزی که وعده داده شده ]

برسان بندگیِ دختر رَز گو بدرآی / که دَم و همت ما کرد ز بند آزادت


ای ساقی بندگی ما را خدمت دختر رز برسان و بگو که بیرون آی . یعنی اخنفاء را ترک کن که دَمِ همت ما تو را از غم آزاد کرد . حاصل کلام اینکه به مناسبت فرا رسیده ماه حرام شراب قدغن بوده اما حالا با فرا رسیدن عید همایونی نوشیدن آن مجاز است . حضرت خواجه این معنا را با کنایه تعبیر می فرمایند . [ بندگی = خدمت . رَز = درخت انگور است و دختر رَز کنایه از شراب است ]

درشگفتم که درین مدتِ ایامِ فراق / برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت


ای ساقی به دختر رز بگو در این مدت فراق که از حریفان دل برگرفتی . در تعجبم که این جدایی و رو گردانی را دلت هم قبول کرد . یعنی در مدت سه ماه که در حال اختفاء بوده به حریفان ، دیدار نشان نمی دادی . تعجب می کنم که چگونه دلت این را تحمل کرد . [ شگفت = تعجب . برگرفتی ز حریفان دل = از حریفان دل کندی . دل می دادت = دلت اجازه می داد ]

شادیِ مجلسیان در قدم و مقدمِ تست / جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت


شادی و سرور اهل مجلس ، ای دختر رز در قدوم مبارک توست . جای غم باشد هر آن دلی که تو را شاد نخواهد . یعنی غمگین باشد هر دلی که شادی و خندانی تو را نخواهد و اختفاء و زندانی بودنت را آرزو کند . [ مجلسیان = اهل مجلس . قدم = در لغت عربی پاشنه را گویند . مقدم = قدوم ]

شکرِ ایزد که ز تاراجِ خزان رخنه نیافت / بوستانِ سمن و سرو و گل و شمشادت


ای دختر رز ، شکر خدا که بوستان سمن و سرو و گل و شمشاد تو از بادِ خزان در امان بود . یعنی این حقارت به ذاتت تاثیر نکرد . [ باد خزان = مراد مدت اختفاء دختر رز . رخنه نیافت = یعنی در مدت اختفاء از محتسبان و مامورین دولت نقصان نیافت ]

چشمِ بد دور کز آن تفرقه ات باز آوُرد / طالعِ نامور و دولتِ مادر زادت


چشم بد از تو دور ای دختر رز ، که طالع نیک و دولت مادرزادت ، تو را از آن تفرقه و جدایی نجات داد . [ چشم بد دور = دعا است به دختر رز . بازآورد = اصطلاحاََ یعنی خاتمه داد . نامور = نامی و مشهور . دولت مادرزاد = دولتی که قبل از به دنیا آمدن برایش مقدر بوده است و یا دولتی که در شکم مادر مقدر بوده . ]

حافظ از دست مده دولتِ این کشتی نوح / ورنه طوفانِ حوادث بِبَرَد بنیادت


ای حافظ ، مصاحبت این کشتی نوح را از دست مده یعنی صحبت قدح را از دست مده . حاصل سخن این است که همنشینی باده نوشان را ترک مکن . واِلّا طوفان حوادث ، بنیاد وجودت را از بین می برد . یعنی از باده جدا مشو ، وگرنه تمام غم ها و هموم بلیّات روزگار ، بنیاد وجودت را تلف می کند . [ کشتی نوح = منظور قدحی است به شکل قایق که بعضی اشخاص آن را از نقره و بعضی از شاخ گاو و بعضی از چوب می سازند مثل ابدالان روم . طوفان = آب و بارندگی شدید که همه جا و همه چیز را پُر می کند و فرا می گیرد . حوادث = جمع حادثه به معنی نکبت . بنیاد وجود = مراد شاعر است ]

دکلمه غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی

دکلمه غزل شماره 18 دیوان حافظ شیرازی

زنگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

به اتفاق تذکره نویسان لقب اصلی او شمس الدین است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست برمی آید :

به سوی جنت اعلی روان شد / فرید عهد ، شمس الدین محمد

نویسنده مقدمۀ دیوان حافظ او را «شمس الملة و الدین» یاد کرده و یکی از دیوانهای چاپی حافظ «شمس الدین والدنیا» نوشته ، بدیهی است که لقب او همان شمس الدین بوده و «ملت» و «دنیا» زائد است .

پس از وفات او اهلِ ذوق و عرفان وی را با القاب ذیل خوانده و ستوده اند .

بلبل شیراز ، لسان الغیب ، خواجۀ عرفان ، خواجه شیراز ، ترجمان الحقیقت ، کاشف الحقایق ، ترجمان الاسرار ، مجذوب سالک ، ترجمان السان و غیره . نام وی به اتفاق همه صاحبان تذکره ، محمد است و آن از بیت ذیل که از قطعه در تاریخ وفات اوست ، تایید می شود .

یگانه سعدی ثانی ، محمدِ حافظ / از این سراچه فانی به دارِ راحت رفت

تخلص خواجه ، حافظ است . و …

متن کامل زندگینامه شمس الدین محمد حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی

ا

متن کامل معرفی جامع کتاب دیوان اشعار حافظ شیرازی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح سودی بر حافظ – جلد اول – ترجمۀ عصمت ستارزاده – انتشارات نگاه

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟