شرح و تفسیر در بیان تفسیر بیت حکیم

شرح و تفسیر در بیان تفسیر بیت حکیم در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر در بیان تفسیر بیت حکیم

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 2035 تا 2045

نام حکایت : پیر چنگی که در عهد عمر از بهر خدا چنگ زد در میان گورستان

بخش : 4 از 13

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

در عهد عُمَر ، رامشگری چنگ نواز بود که آواز دلاویز او همانند دَمِ اسرافیل ، مُردگان را زندگی و نشاط می بخشید . او عُمری را بر این کار سپری کرد و رفته رفته برف پیری بر سر و رویش باریدن گرفت و کمرش از بارِ سنگین عُمر خمیده گشت و ابروانش بر روی چشمانش فرو خُفت . آواز دلپذیرش به ناخوشی گرایید و دیگر کسی طالب ساز و آواز او نبود . و او یکه و تنها در فقر و فاقه و ناتوانی غوطه ور شد تا آنکه پیوند امیدش از خلق ، گسست و دل به امید حق بست . تا اینکه شبی به گورستانی خاموش و فراموش در حومۀ مدینه رفت و با خود گفت : این بار باید برای خدا زخمه ها را بر رشته ساز به رفتار آورم و …

متن کامل حکایت پیر چنگی که در عهد عمر از بهر خدا چنگ زد در میان گورستان را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .

متن کامل ابیات 2035 الی 2045

2035) غیب را ابری و آبی دیگر است / آسمان و آفتابی ، دیگر است

2036) ناید آن اِلّا که بر خاصان پدید / باقیان فی لَبس مِن خَلقِِ جَدید

2037) هست باران ، از پیِ پَروَردِگی / هست باران ، از پیِ پژمردگی

2038) نفعِ باران بهاران ، بوالعجب / باغ را بارانِ پاییزی چو تب

2039) آن بهاری ، نازپروردش کند / وین خَزانی ، ناخوش و زردش کند

2040) همچنین سرما و باد و آفتاب / بر تفاوت دان و سَرِ رشته بیاب

2041) همچنین در غیب انواع است این / در زیان و سود و در رِیح و غَبین

2042) این دَمِ ابدال باشد زآن بهار / در دل و جان روید از وی سبزه زار

2043) فعلِ بارانِ بهاری با درخت / آید از اَنفاسشان در نیکبخت

2044) گر درختِ خشک باشد در مکان / عیبِ آن از بادِ جان افزا مدان

2045) باد ، کارِ خویش کرد و بر وزید / آنکه جانی داشت ، بر جانش گُزید

 

شرح و تفسیر در بیان تفسیر بیت حکیم

آسمانهاست در ولایت جان / کارفرمایِ آسمانِ جهان

در رهِ روح ، پَست و بالاهاست / کوههای بلند و دریاهاست


این بخش جلیل در بیان تبدّل امثال و این عقیده صوفیان است که هرآنچه در این دنیا وجود دارد صورت کلی و اعلای آن در جهان غیب موجود است .  « صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی » و این نظیر آن چیزی است که افلاطون در باره مُثُل گفته است .

غیب را ابری و آبی دیگرست / آسمان و آفتابی ، دیگرست


ابر و آب و آسمان و آفتاب جهان غیب مانند ابر و آب و آسمان و آفتاب این جهان نیست بلکه از نوع دیگر است . [ مولانا و عرفا و برخی از حکما عقیده دارند که قلمرو جهان درون برتر و والاتر از جهان برون است و هرچه در عالم اسفل است . کاملترِ آن در جهان اعلی است و آنچه در عالم اسفل است دم به دم زوال می پذیرد و صورت جدید پدید می آید و بدینسان تجلیات حق تعالی پیوسته و دائمی است چنانکه در آیه 21 سوره حِجر می فرماید : « هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه هستی آن نزد ماست ولی ما تنها به اندازه ای معین آن را فرو می فرستیم » ]

ناید آن اِلّا که بر خاصان پدید / باقیان فی لَبس مِن خَلقِِ جَدید


جهان غیب فقط برای خواصِ حق ، ظاهر و نمایان است و سایر مردو از این خلق جدید بی خبر و ناکامند . [ مراد از خلق جدید ( آفرینش نو ) تجلیات حق تعالی است که دمادم ظاهر می شود  . منتهی فقط ارباب قلوب و اصحاب درون ، از این تجلیات باخبر هستند . مصراع دوم اشارت دارد به آیه 15 سوره ق که می فرماید . « مگر ما از آفرینش نخستین ، ناتوان ماندیم ؟ نه چنین است بلکه آنان در باره آفرینشی نو به شبهه اندرند » عرفا را عقیده بر این است که در تجلیات حق تعالی تکرار وجود ندارد . به اقتضای این قاعده ، حضرت سبحان نو به نو در عالم تجلی می کند و هیچ شأنی از شئون عالم ثابت و صامت نمی ماند . بلکه همه چیز در تحول و تغیُر است . از اینرو قاعده معروف عرفا و صوفیه به نام تبدّل امثال یا تجدّدِ امثال ( شرح بیت 1142 دفتر اوّل ) به آیه مصراع دوم همین بیت و نظایر آن استناد یافته است .

هست باران ، از پیِ پَروَردِگی / هست باران ، از پی پژمردگی


بارانها در جهان بر دو نوع است . یک نوع باران ، حیات بخش است و موجب رشد و نمو موجودات می شود و نوع دیگر ، بارانی است که موجودات را افسرده و پژمرده می سازد .

نفعِ بارانِ بهاران ، بوالعجب / باغ را بارانِ پاییزی چو تب


بارانهای بهاری ، سودمندی های شگفت انگیزی دارد . اما بارانهای پاییزی ، باغ را مانند تب ، می سوزاند . [ مراد از بارانهای بهاری ، فیوضات الهی و تجلیات لطیف ربانی است و مراد از بارانهای پاییزی ، تجلیات قهریۀ او . ( شرح کبیر انقروی ، ج 3 ، ص 809 ) ]

آن بهاری ، نازپروردش کند / وین خزانی ، ناخوش و زردش کند


آن بارانی که در بهار می بارد . باغ و بوستان عالم را با ناز می پرورد و حیات زندگانی می بخشد و اما باران پاییزی آن باغها و بوستانها جهان را زرد و پژمرده می سازد .

همچنین سرما و باد و آفتاب / بر تفاوت دان و سَرِ رشته بیاب


همینطور که در باره باران ذکر شد . سرما و باد و آفتاب را نیز دارای همان تفاوت بدان و آنگاه مشکل را حل خواهی نمود . ( سَرِ رشته را یافتن = کنایه از حل مشکل )

همچنین در غیب انواع است این / در زیان و سود و در رِیح و غَبین


همانطور که در این دنیا ، بارانها ، متنوع و گوناگون است . در عالم غیب نیز ، بارانها ، انواع دارد و از نظر سود و زیان مختلف است . ( رِیح = سود و غَبین = زیان )

این دَمِ ابدال باشد زآن بهار / در دل و جان روید از وی سبزه زار


این نَفَس و دَمی که اولیاءالله دارند از تاثیر آن بهار حاصل می شود . یعنی دَمِ حیات بخش اولیاءالله نتیجه وجود آن بهار معنوی است که پیشتر گفته آمد . بر اثر آن دَم ، در دل و جانِ طالب ، سبزه زار معرفت و حقیقت می روید . ( اَبدال = رجوع کنید به شرح بیت 264 همین دفتر  )

فعلِ بارانِ بهاری با درخت / آید از اَنفاسشان در نیکبخت


همان طور که تاثیر بارانهای بهاری به درختان می رسد و آنها را زنده و با نشاط می گرداند . دَم و نَفَسِ پاک مردانِ خدا نیز درختِ وجودِ طالبِ حقیقت را حیات معنوی می بخشد .

گر درختِ خشک باشد در مکان / عیبِ آن از بادِ جان افزا مدان


اگر فرضاََ در مکانی درختی خشکیده و خوشیده باشد . عیب آن درخت را از بادِ جان افزا و حیات بخش تلقی مکن بلکه عیبِ خشک شدن آن از خودِ اوست . [ گاه سالکی نزدِ بزرگی راه یافته و مرشدی بر حق ، تعلیم می گیرد و اتفاقا ره به جایی نمی برد و نهالِ باطن و درونش شکفته نمی گردد . بلکه به دست باد خزانی ، نَفسِ او خوشیده و پژمرده می گردد و دیگر دَمِ بهاری حق را نمی پذیرد و نشاط و تازگی نمی گیرد . در اینوقت نباید آن راهنما را نکوهش کرد بلکه عیب از خودِ سالک است . ]

باد ، کارِ خویش کرد و بر وزید / آنکه جانی داشت ، بر جانش گُزید 


برای مثال ، باد کارِ خودش را انجام می دهد . یعنی بر همه گیاهان و درختان و حیوانات می وزد . همین طور نفحه ها و نسیم های جان بخش الهی ، دمادم بر قلب و درون مردم می وزد ولی تنها کسانی از این نسیم های معنوی ، بهره می برند که جان و روحشان هشیار و زنده باشد .

بخش خالی. برای افزودن محتوا صفحه را ویرایش کنید.

دکلمه در بیان تفسیر بیت حکیم

دکلمه در بیان تفسیر بیت حکیم

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
اولین نفری باشید که نظرتان را ثبت می کنید

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟