شرح و تفسیر بیان حسد وزیر

شرح و تفسیر بیان حسد وزیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان

شرح و تفسیر بیان حسد وزیر

شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی

کتاب : مثنوی معنوی

قالب شعر : مثنوی

آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 437 تا 445

نام حکایت : پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب

بخش : 7 از 24

مثنوی معنوی مولوی
داستان و حکایت

در میان جهودان ، پادشاهی جبار و بیدادگر بود که نسبت به عیسویان سخت کینه توز بود . این پادشاه موسی (ع) و عیسی (ع) را که در واقع شعله ای از یک چراغ و با هم متحد بودند را از روی تعصب ، مخالف یکدیگر می انگاشت و در صدد بو که دین و آئین عیسویان را براندازد . او وزیری کاردان و زیرک داشت که در امور مهم او را یاری می داد . وزیر می دانست که ایمان و عقیده مردم را نمی توان با خشم و زور از میان برداشت بلکه برعکس هر چه زور و خشونت سخت تر باشد عقیده و ایمان مردم استوارتر گردد و از اینرو نیرنگی ساخت و شاه را نیز موافق خود کرد . بر اساس این نیرنگ شاه را متقاعد نمود که چنین وانمود سازد که وزیر به آئین عیسویان گرایش یافته است ، پس باید دست و گوش و بینی او را برید و …

متن کامل حکایت آن پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت از بهر تعصب را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

متن کامل ابیات 437 الی 445

437) آن وزیرک از حسد بودش نژاد / تا به باطل ، گوش و بینی باد داد

438) بر امید آنکه از نیش حسد / زهر او در جان مسکینان رسد

439) هر کسی کو از حسد بینی کند / خویشتن بی گوش و بی بینی کند

440) بینی آن باشد که او ، بویی برد / بوی ، او را جانب کویی برد

441) هر که بویش نیست ، بی بینی بود / بوی ، آن بویی است کان دینی بود

442) چونکه بویی برد و شکر آن نکرد / کفر نعمت آید و بینی اش خورد

443) شکر کن مرشاکران را بنده باش / پیش ایشان مرده شو ، پاینده باش

444) چون وزیر ، از ره زنی مایه مساز / خلق را تو بر میاور از نماز

445) ناصح دین گشته آن کافر وزیر / کرد او از مکر در لوزینه ، سیر

شرح و تفسیر بیان حسد وزیر

آن وزیرک از حسد بودش نژاد / تا به باطل ، گوش و بینی باد داد


نژاد و سرشت آن وزیر پر تزویر از حسادت بود و سرانجام بر اثر حسادت گوش و بینی خود را بر باد داد .

– صفت حسادت باعث می شود که آدمی گوش و شامه حقیقت یابش را از دست بدهد .

بر امید آنکه از نیش حسد / زهر او در جان مسکینان رسد


آن وزیر حسود گوش و بینی اش را از دست داد بدین امید که نیش حسدش را به جان بیچارگان عیسوی وارد کند و آنان را دچار هلاکت و تباهی نماید .

هر کسی کو از حسد بینی کند / خویشتن بی گوش و بی بینی کند


هر کسی از روی حسادت بینی خود را بکند بدین امید که به دیگری صدمه زند در واقع خود را بی بینی و بی گوش کرده است .

– دشمنی حسودانه باعث می شود که آدمی قوه تمییز و تشخیص خود را از دست بدهد.

بینی آن باشد که او ، بویی برد / بوی ، او را جانب کویی برد


بینی حقیقی آن عضوی است که بوئی را بشنود و آن بو او را به جائی بکشد .

– شامه حقیقت یاب شامه ای است که رایحه حقیقت را استشمام کند و توسط آن رایح به کوی حقیقت برسد .

هر که بویش نیست ، بی بینی بود / بوی ، آن بویی است کان دینی بود


هرکس رایحه حقیقت را نشنود در واقع شامه باطنی ندارد . رایحه حقیقی ، رایحه ای است که بوی دین و عرفان دهد .

– همانطور که شخص مبتلا به زکام نمی تواند روایح را استشمام کند . افراد حسود نیز که شامه باطنی شان دچار زکام خشم و حسادت شده است نمی توانند رایحه دلنواز حقیقت را بشنوند .

 

چونکه بویی برد و شکر آن نکرد / کفر نعمت آمد و بینی اش خورد


هر کس که رایحه حقیقت را بشنود و شکر آن را بجای نیاورد ، چنین کسی به خاطر این ناشکری ، شامه حقیقت یابش را از دست بدهد .

 

شکر کن مر شاکران را بنده باش / پیش ایشان مرده شو ، پاینده باش


شکر گزار باش و تسلیم شکرگزاران حقیقی بشو و در برابر آنان بمیر تا به حیات جاودانه رسی .

– این بیت گوشزد می کند که طالب حقیقت باید در برابر اولیاءالله تسلیم محض باشد و از همه امیال و هوس های شخصی خود بگذرد و مطیع ارشادات آنان گردد .

چون وزیر ، از ره زنی مایه مساز / خلق را تو بر میاور از نماز


تو مانند آن وزیر پرتزویر مباش که گمراه کردن دیگران را سرمایه خود کرد و مردم را از عبادت باز مدار ( اگر تو خود گمراهی دیگران را گمراه مساز ) .

ناصح دین گشته آن کافر وزیر / کرده او از مکر در لوزینه ، سیر


آن وزیر نیرنگباز که باطنا کافر و حق ستیز بود و در ظاهر اظهار خیرخواهی در دین و ایمان مردم می کرد در مثل به کسی ماند که سیر را درون باقلوا (لوزینه) قرار دهد . [ لوزینه = گوزینه ، نوعی باقلواست که با مغز گردو می پزند ، تعبیر « سیر در لوزینه کردن » کنایه از باطل را به حق درآمیختن و زشتی را جامۀ زیبا پوشانده است . ]

دکلمه بیان حسد وزیر

دکلمه بیان حسد وزیر

زنگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین  خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …

متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی

مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …

متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.

منابع و مراجع :

  1. شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر اول – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات

Tags:
یک دیدگاه 
  1. جعفر صادقی 4 سال پیش

    درود بسیار عالی و تامل برانگیز تمام این داستانها پند و اندرزه من با تمام وجود از آنها استفاده میکنم مولانا عشق منه بر افکار من تاثیر زیادی داشته. .از مدیریت این سایت تشکر میکنم

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

تماس با دیدارجان

لطفا نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خود را ارسال فرمایید.

درحال ارسال

وارد شوید

اطلاعات خود را فراموش کرده اید؟