رفتن درویشی از طالقان به زیارت شیخ حسن خَرَقانی | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
رفتن درویشی از طالقان به زیارت شیخ حسن خَرَقانی | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر ششم ابیات 2044 تا 2055
نام حکایت : حکایت رفتن درویشی از مریدان شیخ حسن خرقانی به خرقان
بخش : 1 از 7 ( رفتن درویشی از طالقان به زیارت شیخ حسن خَرَقانی )
خلاصه حکایت رفتن درویشی از مریدان شیخ حسن خرقانی به خرقان
درویشی از مریدان شیخ حسن خرقانی از ولایت طالقان به قصد زیارت شیخ عازم خَرَقان شد . او پس از پشت سر نهادن کوهها و صحاری به خرقان رسید و یک راست سراغِ شیخ خود را گرفت . وقتی به درِ منزلِ شیخ رسید . دَق الباب کرد و همسر شیخ بیرون آمد و چون دانست او برای دیدار با شیخ آمده سیلاب طعن و قدح را متوجۀ شویِ خود (شیخ) کرد و آن مرید را به بادِ سُخره گرفت . زن از بس در تشنیع شیخ به افراط رفت که مرید با همۀ صبر و حزمی که داشت خشمین شد و با نهیبی او را تهدید کرد که اگر به خاندانِ پیرم (شیخ) وابسته نبودی چنین و چنانت می کردم . و از آنجا دور شد و سراغ شیخ را از اهالی محل گرفت . بدو گفتند شیخ به فلان بیشه رفته است تا هیزم جمع کند . مرید فوراََ بدان سوی شتافت امّا بین راه با خود می اندیشید که چرا شیخ با چنین زنی سر می کند ؟ …
متن کامل ” حکایت رفتن درویشی از مریدان شیخ حسن خرقانی به خرقان “ را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
متن کامل ابیات رفتن درویشی از طالقان به زیارت شیخ حسن خَرَقانی
ابیات 2044 الی 2055
2044) رفت درویشی ز شهرِ طالقان / بهرِ صیتِ بُوالحسین خارَقان
2045) کوهها بُبرید و وادیِّ دراز / بهرِ دیدِ شیخ با صدق و نیاز
2046) آنچه در رَه دید از رنج و ستم / گرچه در خورد است ، کوته می کنم
2047) چون به مقصد آمد از رَه آن جوان / خانۀ آن شاه را جُست او نشان
2048) چون به صد حُرمت بزد حلقۀ دَرَش / زن برون کرد از دَرِ خانه سرش
2049) که چه می خواهی ؟ بگو ای ذُوالکرم / گفت : بر قصدِ زیارت آمدم
2050) خنده یی زد زن که خَه خَه ریش بین / این سفر گیریّ و این تشویش بین
2051) خود تو را کاری نبود آن جایگاه / که به بیهوده کنی این عزمِ راه
2052) اشتهایِ گُول گَردی آمدت / یا مَلُولیِّ وطن غالب شُدَت ؟
2053) یا مگر دیوَت دو شاخه بر نهاد ؟ / بر تو وسواسِ سفر را در گشاد
2054) گفت نافرجام و فحش و دمدمه / من نتانم باز گفتن آن همه
2055) از مَثَل ، وز ریش خندِ بی حساب / آن مُرید افتاد از غم در نَشیب
شرح و تفسیر رفتن درویشی از طالقان به زیارت شیخ حسن خَرَقانی
رفت درویشی ز شهرِ طالقان / بهرِ صیتِ بُوالحسین خارَقان
درویشی که شهرت ابوالحسن خرقانی را شنیده بود از شهر طالقان به راه افتاد . [ «طالقان» در حال حاضر بخشی از شهرستان تهران محسوب می شود و منطقه ای است کوهستانی در شمال غربی شهر تهران . شهر باستانی دیگری موسوم به طالقان در منطقه خراسان قدیم قرار داشته است . یاقوت حَمَوی آن را میان مَروُ الرّوذ و بلخ دانسته است (معجم البلدان ، ج 3 ، ص 491) . امّا با توجه به بُعد احتمالاََ منظور طالقانِ منطقه خراسان می باشد زیرا خرقان در منطقه خراسان قرار دارد . مراد از «بوالحسین» همان ابواحسن است که بنا به ضرورت شعری بدینگونه آمده است . ]
کوهها بُبرید و وادیِّ دراز / بهرِ دیدِ شیخ با صدق و نیاز
آن درویش به منظور دیدار با شیخ ابوالحسن صادقانه و نیازمندانه کوهها و صحاری پهناور را پشت سر نهاد .
آنچه در رَه دید از رنج و ستم / گرچه در خورد است ، کوته می کنم
البته می سزد که رنجها و سختی هایی که آن درویش در راه متحمل شد به شرح بازگویم امّا سخن را در این باب کوتاه می کنم .
چون به مقصد آمد از رَه آن جوان / خانۀ آن شاه را جُست او نشان
همینکه آن جوان (یا جوانمرد) از راه رسید و به مقصد گام نهاد فوراََ سراغِ خانۀ آن شاه طریقت یعنی شیخ ابوالحسن را گرفت .
چون به صد حُرمت بزد حلقۀ دَرَش / زن برون کرد از دَرِ خانه سرش
آن درویش همینکه با احترام بسیار دَقُّ الباب کرد . همسر شیخ سر از خانه بیرون آورد .
که چه می خواهی ؟ بگو ای ذُوالکرم / گفت : بر قصدِ زیارت آمدم
به درویش گفت : ای جوانمرد بگو ببینم چه کار داری ؟ درویش گففت : به قصد زیارت شیخ آمده ام .
خنده یی زد زن که خَه خَه ریش بین / این سفر گیریّ و این تشویش بین
زن خنده ای تمسخرآمیز کرد و گفت : بَه بَه ، این احمق را نگاه کن . ببین چه مسافرت سختی متحمّل شده و پریشانی و رنجی کشیده است . [ ریش = در اینجا کنایه از احمق است / خَه خَه = بَه بَه ، وه وه ، کلمه تحسین است امّا در اینجا جنبۀ تمسخر دارد . ]
خود تو را کاری نبود آن جایگاه / که به بیهوده کنی این عزمِ راه
مگر در موطن خود بیکار بودی که بیهوده تصمیم به سفر گرفتی .
اشتهایِ گُول گَردی آمدت / یا مَلُولیِّ وطن غالب شُدَت ؟
آیا هوس ولگردی به سرت زده است یا از موطن خود دلتنگ شده ای ؟ [ گُول گردی = ولگردی ، بیهوده این طرف و آن طرف رفتن ]
یا مگر دیوَت دو شاخه بر نهاد ؟ / بر تو وسواسِ سفر را در گشاد
یا مگر شیطان ، یوغ بر گردنت نهاده و وسوسۀ سفر در دلت پدید آورده است ؟ [ دو شاخه = یوغ ، هر آلتی که به سر آن میله یا چوب دو شاخه باشد ]
گفت نافرجام و فحش و دمدمه / من نتانم باز گفتن آن همه
خلاصه آن زن سخنانی بی سر و تَه و دشنام و یاوه بر هم بافت که من نمی توانم همۀ آن را بازگو کنم .
از مَثَل ، وز ریش خندِ بی حساب / آن مُرید افتاد از غم در نَشیب
آن درویش که مرید شیخ بود از سخنانِ گزنده و تمسخرهای بی حدّ و اندازۀ زن چنان غمین شد که به شدّت افسرده و دلشکسته گشت . ( افتادن در نَشیب = مجازاََ به معنی افسرده شدن و دلشکسته گشتن است ) [ «بی حساب» را باید «بی حسیب» خواند تا با «نشیب» قافیه شود . ]
دکلمه رفتن درویشی از طالقان به زیارت شیخ حسن خَرَقانی
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر ششم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات