راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه | شرح و تفسیر در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه | شرح و تفسیر
شاعر : مولانا جلال الدین محمد بلخی
کتاب : مثنوی معنوی
قالب شعر : مثنوی
آدرس شعر : مثنوی معنوی مولوی دفتر دوم ابیات 2764 تا 2770
نام حکایت : بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است
بخش : 12 از 15 ( راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه )
خلاصه حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است
حکایت کرده اند که معاویه در گوشه ای از کاخ خود خوابیده بود . درهای ورودی کاخ از اندرون بسته بود تا کسی مزاحم خواب او نشود . او در خوابی ژرف فرو رفته بود که ناگهان ، شبحی او را از خواب بیدار می کند . معاویه آسیمه سر از خواب بیدار می گردد ولی کسی را نمی بیند پیشِ خود می گوید : همۀ درهای کاخ که بسته است ، پس این شخصِ موهوم از کجا به اندرون درآمده است ؟ برمی خیزد و به جستجو می پردازد و بالاخره با شبحی برخورد می کند و به او می گوید : کیستی ؟ پاسخ می دهد : ابلیس ، معاویه می پرسد : چرا مرا بیدار کردی ؟ می گوید : وقتِ نماز است ، تو را بیدار کردم تا فوراََ …
متن کامل « حکایت بیدار کردن ابلیس ، معاویه را که خیز وقت نماز است » را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید .
متن کامل اشعار راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه
ابیات 2764 الی 2770
2764) گفت بسیار آن بلیس از مکر و غدر / میر ازو نشنید ، کرد اِستیز و صبر
2765) از بُنِ دندان بگفتش بهرِ آن / کردمت بیدار ، می دان ای فلان
2766) تا رسی اندر جماعت در نماز / از پیِ پیغمبرِ دولت فراز
2767) گر نماز از وقت رفتی مر تو را / این جهان تاریک گشتی بی ضیا
2768) از غَبین و درد رفتی اشک ها / از دو چشمِ تو مثالِ مَشک ها
2769) ذوق دارد هر کسی در طاعتی / لاجَرم نشکیبد از وَی ساعتی
2770) آن غَبین و درد بودی صد نماز / کو نماز و ، کو فروغِ آن نیاز ؟
شرح و تفسیر راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه
گفت بسیار آن بلیس از مکر و غدر / میر ازو نشنید ، کرد اِستیز و صبر
ابلیس سخنان فریبندۀ بسیاری گفت . ولی معاویه هیچیک از آنها را نپذیرفت و همچنان به ستیزه و شکیبایی خود ادامه داد .
از بُنِ دندان بگفتش بهرِ آن / کردمت بیدار ، می دان ای فلان
ابلیس از ته دل و خلوص و راستی گفت : ای فلانی ، من تو را برای این بیدار کردم که : ( بن دندان = از صمیم دل ) [ ادامه معنا در ابیات بعدی ]
تا رسی اندر جماعت در نماز / از پیِ پیغمبرِ دولت فراز
تا بروی و به نمازِ جماعت برسی و پشتِ سرِ پیامبر عالی مقام قرار گیری . [ دولت قرار = بلند اقبال ، عالی مقام ، بلند کنندۀ بخت و اقبال ]
گر نماز از وقت رفتی مر تو را / این جهان تاریک گشتی بی ضیا
زیرا اگر وقتِ نماز سپری می شد . این دنیا در نظرت تیره و بی فروغ می شد .
از غَبین و درد رفتی اشک ها / از دو چشمِ تو مثالِ مَشک ها
به سبب زیان و دردی که از فوتِ وقتِ نماز بر تو عارض می شد . از دو چشمت مانند مَشک ، اشک سرازیر می شد . [ غبین = زیان ]
ذوق دارد هر کسی در طاعتی / لاجَرم نشکیبد از وَی ساعتی
هر کسی از طاعت و عبادتی احساسِ لذّتی می کند . ناگزیر نمی تواند لحظه ای بر آن صبر کند .
آن غَبین و درد بودی صد نماز / کو نماز و ، کو فروغِ آن نیاز ؟
چنین احساس زیان و دردی معادل صد نماز است . نماز کجا و نور و فروغ آن احساس درد و نیاز کجا ؟ [ مولانا و بسیاری از اکابر صوفیان نماز را نزدیکترین راه به حضرت حق تعالی می دانند ولی اصالت نماز را به روح آن می دانند . چنانکه امام محمد غزالی گوید : مقصود از نماز ، راست داشتن دل است با حق تعالی و تازه کردن ذکرِ حق تعالی بر سبیل هیبت و تعظیم ( کیمیای سعادت ، ج 1 ، ص 165 ) و لاهیجی گوید : تا سالک از خودیِ خود به کلّی فانی نشود وصول حقیقی دست نمی دهد . ( شرح گلشن راز ، ص 252 ) .
تو خود را تا بکلّی در نبازی / نمازت کی شود هرگز نمازی ؟
ملا حسن کاشفی گوید : جانِ نماز ، حضور دل است و آن صورت ، بی ارتکابِ ریاضات و مجاهدات از قبیل محالات است ( لب لباب مثنوی ، ص 47 )
در عین حال حفظِ قالب و رسوم ظاهری نماز را مورد تأکید قرار داده اند . چنانکه عزالدین محمود کاشانی گوید : در صورت صلوة ، سِرّ عبادت جمیع ملائکه درج است . چه بعضی از ملائکه آنند که پیوسته در رکوع باشند و بعضی پیوسته در سجود و بعضی در قیام و بعضی در قعود و بعضی در دعا و بعضی در استغفار و بعضی در تلاوت و بعضی در تسبیح و بعضی در تحمید و بعضی در صلوات بر نبی علیه الصلوة والسلام ، پس مصلّی بواسطۀ صلوة در سلکِ جمیع ملائکه منخرط گردد ( مصباح الهدایة ، ص 297 ) و سهروردی نیز گوید : … اینقدر باید دانست که قالب را از روح ناگزیر است . احوال را از اعمالِ صالحه گریز نیست و هر چه مرتبت و منزلت که اهلِ قرب یافتند به سبب ادامت صلوات و اقامت طاعات یافته اند ( عوارف المعارف ، ص 138 ) حضرت مولانا نیز بر لزوم حفظ قالب و رسوم ظاهری نماز تأکید دارد ( فیه ما فیه ، ص 11 و 142 ، توضیح در شرح ابیات 1766 و 1769 دفتر اوّل آمده است . اما در عین حال گوید حسذت بر فوت نماز و هر طاعت و عبادتی ، نزد خدا محبوب تر است از عبادتی که با آداب مربوط ادا شود ولی با نوعی خودبینی و عُجب همراه باشد .
دکلمه راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه
خلاصه زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی
سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی بوده است . از این رو در طی قرون و اعصار ، نام آورانی بی شمار در عرصه عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است . یکی از این بزرگان نام آور ، حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملای روم و مولوی رومی آوازه یافته است . او در ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری در بلخ زاده شد . پدر او محمدحسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف شده است و نیز او را با لقب سلطان العلما یاد کرده اند . بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقه او به احمد غزالی می پیوست و در علم عرفان و …
متن کامل زندگینامه مولانا جلال الدین بلخی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
خلاصه معرفی کتاب مثنوی معنوی مولوی
مثنوی معنوی کتابی تعلیمی و درسی در زمینه عرفان ، اصول تصوف ، اخلاق ، معارف و …است . مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف معروف شده است . مثنوی معنوی دریای ژرفی است که می توان در آن غواصی کرد و به انواع گوهرهای معنوی دست یافت با آنکه تا آن زمان کتابهای ارزشمند و گرانقدری نظیر منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقت الحقیقت سنائی و گلشن راز شبستری از مهمترین و عمیق ترین کتب عرفانی و صوفیانه به شمار می رفتند ولی با ظهور مثنوی معنوی مولانا و جامعیت و ظرافت و نکته های باریک و …
متن کامل معرفی جامع کتاب مثنوی معنوی مولوی را در مرکز تخصصی شعر و عرفان مطالعه نمایید.
منابع و مراجع :
- شرح جامع مثنوی معنوی – دفتر دوم – تالیف کریم زمانی – انتشارات اطلاعات