حکایت وفات یافتن بلال رضی الله عنه با شادی در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدارجان
حکایت وفات یافتن بلال رضی الله عنه با شادی
بلالِ حبشی هنگامی که بر اثرِ ضعفِ مزاج مانند هلالِ ماه ، لاغر و نزار شده بود . در آستانۀ مرگ قرار گرفت . همسرش از دیدن این منظرۀ غم انگیز گریست و گفت : واویلا که مرگت فرا رسیده . بلال گفت : غم مدار که اینک وقتِ شادمانی است نه اندوه . چرا که من در این سرای سپنج در غرقابه رنج و بلا غوطه ور بودم و حالا وقتِ آن رسیده که قفسِ مِحنت و ابتلا بشکند و پرندۀ روحم فارغ و آسوده به عالمِ ملکوت پَر کشد . همسرش گفت : تو اینک به دیارِ غربت می روی . بلال جواب داد : نه ، من تا این زمان در دیار غربت بودم و اینک رهسپارِ دیارِ وصال می شوم و در جمعِ خواصِ الهی درمی آیم .
مأخذِ این حکایت ، روایتی است که می گوید : « و چون اَجلِ بلال فرا رسید ، همسرش گفت : اندوها ، چه سوگِ بزرگی ! بلال جواب داد : این سخن مگو ، بل بگو چه شادمانی بزرگی . زیرا فردا دوستانم ، محمّد و یارانش را دیدار می کنم » ( مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی ، ص 118 و 119 ) .
از مبانی مکتبِ عرفانی مولانا ، اینست که مرگِ جسمانی یکی از مراحلِ تکاملی انسان شمرده شود . از اینرو فرا رسیدن مرگ برای سالکان حقیقت بین نه تنها اندوه نمی زاید بلکه موجبِ شادمانی و طرب نیز می گردد چرا که تا مرگ فرا نرسد ، ارتقایی در کار نباشد . بنابراین زنجیرۀ تکاملی موجودات و از آن جمله انسان ، با مرگ تداوم می یابد . چنانکه فرمود :
تو از آن روزی که در هست آمدی / آتشی ، یا خاک ، یا بادی بُدی
گر بر آن حالت تو را بودی بقا / کی رسیدی مر تو را این ارتقا
از مبدّل ، هستی اوّل نماند / هستی بهتر به جای او نشاند
این بقاها از فناها یافتی / از فنا پس رُو چرا برتافتی ؟
بطورکلّی عرفا عقیده دارند که هر پدیده ای با سابقۀ شوقی طبیعی و عشقی فطری رهسپار کوی حضرت حق تعالی است . چه بدان سیر واقف باشد و چه نباشد . از اینرو مرگ را امری طبیعی می شمرند و می گویند هر چه طبیعی است ، خیرِ محض است . مولانا در این حکایت ، ترسیدن از مرگ را می نکوهد و آن را ناشی از عدمِ وقوف به باطن هستی می داند ( رجوع شود به شرح بیت 4 دفتر اوّل ]
***
شرح و تفسیر اشعار ” حکایت وفات یافتن بلال رضی الله عنه با شادی ” در مرکز تخصصی شعر و عرفان دیدار جان مطالعه نمائید .
شرح و تفسیر فرا رسیدن زمان وفات بلال حبشی
شرح و تفسیر حکمت ویران شدن تن به مرگ
شرح و تفسیر تشبیه دنیا که به ظاهر فراخ است و به معنی تنگ
شرح و تفسیر بیان آنکه تمام غفلت و غم و تاریکی از تن است
شرح و تفسیر تشبیه نص به وحی و قیاس به عقلِ جزیی
شرح و تفسیر آدابِ لازم برای استماع کلام شیخ
شرح و تفسیر شناختن هر حیوانی بویِ عدو خود را
شرح و تفسیر فرقِ میانِ دانستن چیزی به مثال و تقلید